سروده ی زیبائی : مشکوکم : از جناب آقای توکل مشکوه {مشکات}

من طرف فرزانه شیدا الأحد يناير 17, 2010 10:49 am

من بدین عدل و داد مشکوکم

*
**
***
**
*

من بدین عدل و داد مشکوکم
اصلا ً از این معاد مشکوکم
من به شاکی به حکم به قرار
من به دیوان ، ستاد مشکوکم
هم به مکتب نرفته ملا ها
هم به علم و سواد مشکوکم
گرچه بو می دهد تمام حروف
من به این طا و ظاد مشکوکم
من به شعر و شعار و شعور
هم به آن مستزاد مشکوکم
گر موافق وزید یک روزی
بنده از حزب باد مشکوکم
داغ بر سینه های ما پیداست
من ز هر صوت شاد مشکوکم
گر که مائیم نسل گرشاسِب*
پس به آن کی قباد مشکوکم*
روده ی راست در شکم ها نیست
من به آن مرد راد مشکوکم
گرگ و میش اند سر به یک آخور
الغرض از عناد مشکوکم
سالها حاجتم روا نشده
من ز پیر و مراد مشکوکم
بنده با صد طلسم همراهم
چون ز اوضاع حاد مشکوکم
صد بلا بر سرم فرود آید
وقتی از ان یکاد مشکوکم
سروده ی زیبائی جناب آقای توکل مشکوه*{مشکات
***
پس از مردن گرشاسب آخرين پادشاه پيشدادي بااينکه طوس و گستهم پسران نوذر درحيات بودند و خاندان فريدون هنوز از ميان نرفته بوداما چون فر ايزدي با آنان نبود، ناگزير به پادشاهي نرسيدند پس از مشورت زال با موبدان ، کیقباد را که دارای فر ایزدی و برازنده ٔ تاج و تخت بود به شهریاری برگزیدند

با تشکر از جناب آقای {توکل مشکوه* {مشکات

}
disableSelection('poem61338');

من طرف Hamid Alipour الأحد يناير 17, 2010 12:00 pm

مرحبا جناب مشكات عالي سروديد

با آرزوي روزگاري سبز در ايران عزيز Neutral

سروده ی زیبائی : مشکوکم : از جناب آقای توکل مشکوه {مشکات}

سروده ی زیبائی : مشکوکم : از جناب آقای توکل مشکوه {مشکات}

رد: سروده ی زیبائی : مشکوکم : از جناب آقای توکل مشکوه {مشکات}