" یاد آر ز من " دل نوشته ای از مشکوة توکل

من طرف meshkat الإثنين ديسمبر 21, 2009 2:59 pm

یاد آر ز من
***
وقتی که سپیده دم دریچه ی کاخ جادویی خود را به روی خورشید بامدادی می گشاید ؛ مرا به یاد بیاور
وقتی که شب حزن در رویای دور و دراز دامن کشان زیر حجاب سیمین خویش می گذرد ؛ از من یاد کن
وقتی که سپـیـده پـرده ی شب بدرد
آنگاه که نور خورشیـد به افلاک رسد
آنگاه که شب پرده ی رویایی خویش
با چـادر شب بــر ســر ایـام کـشد

یادآر ز من

هنگامی که نزدیکی لحظه ی وصل ، دل در سینه ات طپید ؛ و آنگاه که سایه ی غروب تو را به رویای دلپذیر شامگاهان دعوت می کند ؛ گوش به سوی جنگل فرا ده تا بشنوی که صدایی آهسته زمزمه میکند مرا بیاد آر

وقتی که طپـید سیـنه از شـوق وصال
وقتی که ز حظ وصل ریزی پر و بال
یا آنکه به باغ غرق در شـور و نشاط
بشنـو سخنـی که می رود رو به زوال

یاد آر ز من

بیاد بیاور آن روزی که دست سرنوشت برای همیشه از تو جدایم میکند و غم و دوری و گذشت ایام زبان افسرده ام را سوخته باشد

یاد آر که دست سرنوشت اینجور نوشت
من از تـو جـدا تـو را ز من دور نوشت
ای چـرخ فـلـک فـسـرده ام بـد حـالم
تا نیـک بـدانی بـه چـه منـظـور نوشت

یاد آر ز من
آن روز به عشق نومیدانه ی من و به وداع آخرینی که با هم کردیم بیاندیش زیرا برای دلدادگان دوری و گذشت زمان را معنی و مفهومی نیست

آن روز بـه عـشـق نا امیدم بنگر
آن میوه ی کال را که چـیدم بنگر
یـکـدم بـه وداع آخـریـنم اندیش
عمری که گذشت و من ندیدم بنگر
یاد آر ز من
دلدار من تا وقتی که دل در برم می طپد قلب من نیز خواهد گفت آنچنانکه طنین آن در گوش تو برای همیشه خواهد ماند
که : مرا یاد کن
تا دل به درون سینه اندر تک وپوست
با هر نفسی که می کشم یادی از اوست
تا خون به رگـم در جریان است هنوز
فـریـاد کـند دلم که یـاد آر ز دوست

زمانی که دل آرمیده ی من در زیر تلی از خاک برای همیشه راحت شد ، بوته ی گلی دور از گلهای دیگر آرام آرام بروی من می شکفد ؛
مرا به یاد بیاور
آنگاه که جسم فانی ام رفت به خاک
رویـید به گـور من درختـی از تاک
انـگور گـوارای وجودت ای دوست
یاد آر بگو که داشت او یک دل پاک

بیاد بیاور آن روز که از من نشانی نخواهد ماند اما روح جاودان من همچون دوستی وفادار به نزد تو خواهد آمد و در خاموشی شب آهسته در گوشت نجوا خواهد کرد که : مرا بیاد بیاور

روزی که ز من نام ونشانی هم نیست
امید که شاد و شادمان خواهی زیست
روحم به سـراغـت آیـد آنـدم گـوید
"یاد آر" بگو صاحب این نجوا کیست

6/3/88

من طرف فرزانه شیدا الإثنين ديسمبر 21, 2009 4:46 pm

" یاد آر ز من " دل نوشته ای از مشکوة توکل 979385

اقای مشکوه)مشکات* ) عزیز از دیدنتون بسیار خوشحالم به جمع ما خوش آمدید
متن بسیار دلپذیر ودوست داشتنی ای بود ممنونم از شما وامید موفقیتتون رو دارم " یاد آر ز من " دل نوشته ای از مشکوة توکل 979385

فرزانه شیدا

" یاد آر ز من " دل نوشته ای از مشکوة توکل

" یاد آر ز من " دل نوشته ای از مشکوة توکل

رد: " یاد آر ز من " دل نوشته ای از مشکوة توکل