" در طواف کدام کعبه می گردی " نوشته ی ادبی از مشکوة توکل

من طرف meshkat الثلاثاء ديسمبر 22, 2009 1:54 am

روزی یا شبی !
در پس ضجّه هایی از درد !!
چشم باز می کنی !
به روی دنیایی وارونه !!
اولین تجربه ات !
ضربه ای است که :
آه از نهادت بر می آورد!!
همه منتظرند تا ناله های تو را بشنوند !!
ناله میکنی تا در دلشان قند آب کنی !!
در گوش راستت بانگی بر می آید !
الله اکـــبــــر الله اکـــبــــر.......
از نهاد که ؟! شکم باره ای ؟!
که همه ی دارائی اش
از گوشت و خون مردم است؟!
نزول خوار ؟!
در گوش چپت بانگی می شنوی !!
الله اکـــبــــر الله اکـــبــــر.......
از دهان که !؟ دزدی ؟! هیزی ؟!
که چشم به ناموس مردم دارد ؟!
تا چشم به هم بزنی بزرگ میشوی !
کجا ؟! کدام محله ؟!
محله ای که شیخ اش
دو ریال می گیرد تا روضه بلغور کند
روضه ی که ؟! امام حسین (ع) !
که چه ؟!
که یک بابای عربی
یک زمانی شعری گفته
و تخیلی کرده
تا حالا بازار این شیخ ما داغ باشد
که سر بریده ی آقا
بالای نیزه قرآن می خواند
فکرش را بکن
این تجسم و توهم
چه به سر روح لطیف
و ذهن های پاک می آورد
جای بازی و سرگرمی
که استعداد را شکوفا میکند
دلم به حال بچه گی ها میسوزد
تا چشم به هم بزنی بزرگ می شوی
کجا ؟! کدام جامعه ؟!
جامعه ای با این ایده که
هرچه بیشتر گریه کنی آمرزیده تری
جامعه ای که :
برای گریاندن متخصص ارائه میدهد
هرکه بیشتر بگریاند
نانش بیشتر در روغن است
تو فقط بگریان
حالا هر چه میخواهی بلغور کن
پس شادی چه ؟! شور و نشاط چه ؟! عشق چه ؟!
تا چشم به هم بزنی بزرگ می شوی
کجا ؟! کدام مدرسه ؟! کدام دانشگاه؟!
در کلاسی که به ما یاد میدهند
دین تحقیقی است نه تقلیدی
اما قبل از اینها تقلید را به ما می آموزند
تقلید از که
عالِم ِ جامع الشرایط
شرایط اش پیش کش
فکرش را بکن
دختر بچه ی 9 ساله یا پسر بچه 14 ساله
باید تحقیقا ً عالِم زمان خود را پیدا کند
سر سام میگیری !!
بگذریم
به هر صورت فعلا ما مسلمانیم
چطور و چگونه خودمان هم نفهمیدیم
تا چشم به هم بزنی بزرگ می شوی
به حدی که باید دینمان را کامل کنیم
حالا نیمه ی اولش را داریم یانه
خودمان هم شک داریم
چند وقت بعد هم
حکایت خودت تکرار میشود
با همان ضربه ی کذایی !!
حالا باید بری دنبال روزی حلال
چه حلالی ؟! چه حرامی؟!
اگر کارمند باشی از کار و وقتت میزنی !!
اگه کاسب ؛ از وزن و صداقتت !!
و جیبت رو پر میکنی از مال حلال و حرام !
یه وقت می بینی واجب الحج شدی !
حال باید مسلمانی ات را ثابت کنی !
هرچه تو این سالها جمع کردی !
یک پنجم اش را باید بدهی !
تا مال ات حلال بشود !
نصفش سهم امام !! نصفش سهم سادات !!
سهم امام را که بی خیال !
هر جا ؛ هر زمان ؛ هر مکان میتواند خرج شود
فارغ از چراغی که به خانه رواست !!
سهم سادات ؟!
اصلا وقت نزول آیه خمس سادات معنی داشته ؟!
البته این فضولی ها به ما نیامده !
دین ما دین برابری است !
البته به این راحتی هم دست به جیب نمی شوی !
متوسل میشوی به چندین کارشناس خمس !
که تا آنجا که می شود از سر و ته اش بزنی !
تبصره 1: به آنچه می بخشی خمس تعلق نمیگیرد !
تبصره 2: به آنچه هدیه میگیری خمس تعلق نمی گیرد !
و هی هدیه میدهی و هدیه میگیری !
بازی قشنگی است ! نه ؟!
اصلا این حرفها به ما چه ؟!
خمس ات را بده و حج ات را بجا بیار !
اما کجا ؟!! مکـّه ؟! کعبه ؟!
آهای حاجی !!
در طواف کدام کعبه می گردی !!
وقتی خدایش در خانه نیست !!
آهای حاجی یادت رفته !
کعبه ی هر کسی دل اوست !
که جایگاه خدا است !
اگر باشد !!!
ملائک به تو طواف میکنند .!

من طرف smattoori الثلاثاء ديسمبر 22, 2009 4:39 am

سلام دوست عزيز

زندگي را به تصوير كشيديد وجالب بود وبه راستي كعبه چيست ،دل است ،دل چيست؟ عشق است؟عشق چيست؟دوست داشتن مطلق است؟ مطلق از آن خداست و ما قطره اي از وجود او واگر صاف باشد و الوده نشود بي شك خصلتي از خدا به تصوير خواهيم كشيد وكعبه وگشتن براي رهايي از بندهاست واگر رها شديم،خدا در همه چيز پيدا خواهد شد.

مهرگان باشيد. Neutral

من طرف meshkat الخميس ديسمبر 24, 2009 12:42 am

ممنون جناب مطوری عزیز

" در طواف کدام کعبه می گردی " نوشته ی ادبی از مشکوة توکل

" در طواف کدام کعبه می گردی " نوشته ی ادبی از مشکوة توکل

رد: " در طواف کدام کعبه می گردی " نوشته ی ادبی از مشکوة توکل

رد: " در طواف کدام کعبه می گردی " نوشته ی ادبی از مشکوة توکل