راز گلسـر خ...

من طرف mehrdad sheyda الجمعة يناير 29, 2010 9:52 pm

راز گلسـر خ

رنگ باد است

تن شکوفه ای گلسرخ

تیـغ عاشق پیشه اش

دلم را به یغما می برد

نفس عمیقی می کشم

بوی گلسرخ می آید

از سخاوت بهــــــــار

هر آینه که می نگرم

چشم ناز گلسـرخ است

ییچیده در مخمل نازک عشق

نشسته در معبر لطیف باران

بال در بال رنگ گلسـرخ

با باد و باران همسفرم

پـر ـ پـروازم هست

تا گلسرخ عادت خندیدن دارد .

دسامبر ۲۰۰۵...///mehrdad sheyda

ما کمتر از آنچه میدانیم می اندیشیم

کمتر از آنچه به دیگران عشق می ورزیم نسبت به عشق

خود شناخت داریم

کمتر از آنچه احساس می کنیم

عشق می ورزیم و به همین نسبت خود را خیلی کمتر

از آنچه هستیم می پنداریم

آر دی لانگ ..روانشناس آمریکایی

من طرف smattoori الجمعة يناير 29, 2010 10:05 pm

سلام به مهرداد عزيز

سالها دل طلب جام جم از شما ميكرد

آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا ميكرد/حافظ

بله عزيز ما اگر راز گل سرخ خود ميدانستيم هر كدام پيامبر سرزمين دل خود مي شديم ولي افسوس قدر خود ندانسته ونميدانيم

دلا غافل ز سبحاني چه حاصل
مطيع نفس شيطاني چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائك
تو قدر خود نميداني چه حاصل/بابا طاهر

اي كاش قدر خود هميشه بدانيم وگوهر درون خويش را ازديگران گدايي نكنيم.

مهرگان باشيد.

راز گلسـر خ...

راز گلسـر خ...

رد: راز گلسـر خ...