تا دوباره دیدن تو

من طرف nima الأربعاء فبراير 24, 2010 10:57 am

نمیدانم چگونه در تاریکی سکوتِ تو
میانِ آنهمه زمزمه
صدای آواز قوها را شنیدم
کاش مانده بودی
چه زود پَر زدی
تو چگونه آنهمه ستارهء گم نام را در شبهای تنهائیم پیدا کردی
نماندی و برای انتخاب نامشان کلامی نگفتی
تو خوب می دانستی
تو خوب می دانستی
چگونه نقشِ ستاره ای دنباله دار را
در تاریکترین شبِ زندگیم بازی کنی
چند سالِ دیگر زنده بمانم؟
تا دوباره دیدنِ تو چند سال؟
برای به خاطر آوردنِ اولین نگاهِ تو
زندگیم را چند بار دوره کنم؟
اگر به یاد آورم
تمامِ عمر را
در آن لحظهء همیشه
پلک نخواهم زد

من طرف Hamid Alipour الأربعاء فبراير 24, 2010 5:16 pm

سلام نيماي
عزيز واقعا قلمتان گيراست
لذت بردم
موفق باشي دوست من Neutral

تا دوباره دیدن تو

تا دوباره دیدن تو

رد: تا دوباره دیدن تو