Orodist Nevesht
آدرس های اینترنتی اُرُدیست نوشت اُرُدیست نوشت - در اینستاگرام






المواضيع الأخيرة
» فلسفه زندگی من
من طرف بهروز ستاری(Orodism) الثلاثاء أبريل 23, 2024 4:00 pm

» حکمت چیست؟ حکیم کیست؟
من طرف بهروز ستاری(Orodism) الثلاثاء أبريل 23, 2024 12:53 pm

» صفحاتی از «کتاب موفقیت آبی» در اینستاگرام زهرا دوستی
من طرف پریسا لشکری (ORODIST) الجمعة فبراير 17, 2023 4:12 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان The philosophy of Orodism in Hungary
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 11:03 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان The philosophy of Orodism in Bhutan
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 10:57 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا The philosophy of Orodism in Cuba
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:55 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو The philosophy of Orodism in Kosovo
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:52 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد The philosophy of Orodism in Sweden
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:44 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان The philosophy of Orodism in India
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 8:34 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آلمان The philosophy of Orodism in Germany
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 8:21 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اوکراین The philosophy of Orodism in Ukraine
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 7:35 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لوکزامبورگ The philosophy of Orodism in Luxembourg
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 4:24 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا The philosophy of Orodism in United States of America (USA)
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 4:19 pm

» تا چیزی از دست ندهی، چیز دیگری بدست نخواهی آورد، این یک هنجار و قانون همیشگی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 11:21 am

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان The philosophy of Orodism in Afghanistan
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 12:28 am

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فرانسه The philosophy of Orodism in France
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 9:06 pm

» بازتاب جهانی فلسفه اُرُدیسم Orodist Note
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 8:46 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایران The philosophy of Orodism in Iran
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:44 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئیس The philosophy of Orodism in Switzerland
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:43 pm

» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گینه استوایی The philosophy of Orodism in Equatorial Guinea
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:43 pm

أفضل 10 أعضاء في هذا الشهر
لا يوجد مستخدم

كساني كه Online هستند
در مجموع 5 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 5 مهمان

هيچ كدام

[ مُعاينة اللائحة بأكملها ]


بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 79 و در تاريخ الخميس ديسمبر 20, 2012 2:08 am بوده است.
تدفق ال RSS


Yahoo! 
MSN 
AOL 
Netvibes 
Bloglines 


ورود

كلمه رمز خود را فراموش كرده ايد؟


معشوق در شعر فروغ

اذهب الى الأسفل

معشوق در شعر فروغ Empty معشوق در شعر فروغ

پست من طرف Hamed الأربعاء يناير 06, 2010 4:06 pm

معشوق من
با آن تن برهنه بی شرم
بر ساق های نیرومندش
چون مرگ ایستاد

« معشوق من »
طرح
مسئله معشوق در شعر فروغ از دو نظر حائز اهمیت است ؛ نخست این که او برای
نخستین بار معشوق مرد را به صورت محسوسی در شعر فارسی وارد کرد . قبل از
او معشوق شعر فارسی معمولا زن است و اگر مرد هم باشد ( معشوق مذکر شعر سبک
خراسانی ، یا مکتب وقوع ) مردی است که در مقام معشوق زن توصیف شده است .
در شعر زنانی چون رابعه و مهستی هم معشوق مرد چهره روشن و مشخصی ندارد و
چندان قابل تشخیص از معشوق کلی شعر فارسی نیست . به هر حال فروغ بیش و
صریح تر از دیگران از چهره معشوق مردی زمینی سخن گفته است و از این رو
زمانی این وجه تازه شعر او ، سر و صداهائی برانگیخت .

دوم
این که فروغ زمانی خواست به این معشوق فردیت بخشد ، حال آنکه معشوق در شعر
فارسی مانند انسان شرقی ، یک موجود جمعی است نه فردی ، هویت مشخصی ندارد و
ایجاد عکس العمل نمی کند .

و اینک این دو مورد را به اختصار توضیح می دهیم :
1- معشوق مرد زمینی
در
شعر فروغ همه جا سخن از عشق طبیعی و زمینی اما متعالی است و بدیهی است که
معشوق یک زن ، باید مرد باشد . هر چه از اشعار اولیه فروغ دورتر شویم ،
بیان او از این معشوق سخته تر و خود معشوق متعالی تر است . این معشوق گاهی
پسران نوجوان خاطرات دوران کودکی و نوجوانی هستند و گاهی مردی که فروغ او
را دوست دارد و چهره متعالی ئی از او ترسیم می کند و گاهی چهره بسیار
مبهمی که وقتی در زندگی او حضور داشته و بعد ها کنار رفته است و شاعر هم
از او نفرت دارد و هم هنوز او را دوست دارد و معمولا از او با لفظ « دست
ها » یاد می کند ، همان مردی که در « ایمان بیاوریم » از او سخن گفته است
و اینک از هو سه مورد نمونه یی ذکر می کنیم :

(( کوچه یی هست که در آنجا
پسرانی که به من عاشق بودند ، هنوز
با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر
به تبسم های معصوم دخترکی می اندیشند که یک شب او را
باد با خود برد .

« تولدی دیگر »
و مردی از کنار درختان خیس می گذرد
مردی که رشته های آبی رگ هایش
مانند مار های مرده از دو سوی گلوگاهش
بالا خزیده اند
و در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را
تکرار می کنند
- سلام
- سلام
و من به جفت گیری گل ها می اندیشم ...
چگونه می شود به مرد گفت که او زنده نیست ، او هیچوقت
زنده نبوده است ...
چه مهربان بودی ای یار ، ای یگانه ترین یار
چه مهربان بودی وقتی دروغ می گفتی ...
و در سیاهی ظالم مرا به سوی چراگاه عشق می بردی ...
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود ، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد ...

« ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد »
... معشوق من
گوئی زنسل های فراموش گشته است
گوئی که تاتاری
در انتهای چشمانش
پیوسته در کمین سواری است
گوئی که بربری
در برق پر طراوت دندان هایش مجذوب خون گرم شکاری است
معشوق من
همچون طبیعت
مفهوم ناگزیر صریحی دارد
او وحشیانه آزادست
مانند یک غریزه سالم
در عمق یک جزیره نامسکون
او مردی است از قرون گذشته
یاد آور اصالت زیبائی
معشوق من
انسان ساده یی است
انسان ساده یی که من او را
در سرزمین شوم عجایب
چون آخرین نشانه یک مذهب شگفت
پنهان نموده ام

« معشوق من » ))
فروغ
صادقانه در مقابل این معشوق ، عکس العمل های زنانه دارد . به هر حال این
وجه از شعر او در ادب فارسی کاملا تازگی دارد . نمی دانم کسانی که در
مقابل این جنبه از شعر او حساسند آیا همین حساسیت را در مقابل توصیفات
شاعران مرد از معشوق زن نیز دارند ؟ یحتمل در مخیله آنان عشق و عاشقی فقط
مربوط به مردان است !

2- معشوق فردی
معشوق
در شعر فارسی عموما چهره یی مبهم و غیر مشخص دارد ، یعنی مفهومی کلی است .
غالبا معشوق موجودی روحانی و آسمانی است و اگر زمینی هم باشد چه متعالی و
چه غیر متعالی شناخته نیست. اما معشوق فردی در ادبیات عرب سابقه داشته است
و اسم عرائس الشعر یا معاشیق الشعر ، معلوم است . معشوق تعدادی از شاعران
عرب را می شناسیم . و در شعر فارسی هم آمده است مثل عُنَیزَه که معشوق
امرو القیس بوده است یا لیلی که معشوق مجنون بوده است و یا عزّه که معشوق
کُثَّیر بوده است .

شمس
قیس در فرق تشبیب و نسیب می نویسد : « و تشبیب غزلی باشد که صورت واقعه و
حسب حال شاعر بود ، چنان که شعرا عرب چون کُثَّیر و قیس ذریح و مجنون بنی
عامر و امثال ایشان که هر یک را با زنی تعلق قلبی بوده است و آن چه گفته
اند عین واقعه و صورت حال ایشان است .»

اما
در شعر فارسی این مورد پسند شعرا قرار نگرفت و لذا شمس قیس در ادامه مطلب
فوق می نویسد : «الا آن که بیشتر شعرای مفلق بدین فرق التفات ننموده اند و
هر غزل که در اول قصاید بر مقصود شعر تقدیم افتد از شرح محنت ایام و شکایت
فراق و وصف دمن و اطلال و نعت ریاح و ازهار و غیر آن ، آن را نسیب و تشبیب
خوانده اند .»

مضحک
این است که در قرن دهم که در مکتب وقوع بنا را به قول خود بر حقیقت گوئی
نهاده بودند و علی القاعده باید از معشوق زن حقیقی سخن گویند ، از معشوق
مرد حقیقی سخن گفتند زیرا سخن گفتن از زن خطرناک بود . محتشم کاشانی از
شاعران معروف این مکتب در « رساله جلالیه » 64 غزل درباره شاطر جلال سروده
است که همه او را در کاشان می شناختند .

به هر حال انسان امروزی رو به سوی فردیت individuality
دارد و از این رو تمایل به طرح معشوق فردی گاهی در شعر معاصر دیده می شود
. اسم یکی از کتاب های شعر شاملو « آیدا در آینه » است و فروغ تولدی دیگر
را به ابراهیم گلستان تقدیم کرده است . اما فروغ به طور کلی در سنت شعر
فارسی حرکت کرده است و حتی چهره معشوق فردی هم در شعر او کلی و عمومی است
:

(( همه هستی من آیه تاریکی است
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شگفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم ، آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم ))

« تولدی دیگر »

معشوق
در شعر فروغ هم نهایة معشوقی متعالی و روحانی است که می تواند معشوق هر کس
دیگری هم باشد . او نیز در مجموع از اسطوره گفته است نه از چهره (
portrait
) . بدین ترتیب در شعر فارسی همواره با تیپ عاشق و تیپ معشوق مواجهیم نه
با فرد عاشق یا معشوق . منتها فروغ در این دو تیپ به مقتضای عصر خود و
بینش زمانه خود دخل و تصرفی قابل تامل کرده است . و تا حدودی بینش و شخصیت
فردی را در آن راه داده است و این از یکنواختی و تکراری بودن شعر عاشقانه
فارسی کاسته است .

((با تشکر از آقای دکتر سیروس شمیسا :
این مطلب برگرفته از کتاب « نگاهی به فروغ فرخزاد» است . ))

Hamed
Hamed
کاربر انجمن
کاربر انجمن

تعداد پستها : 23
امتیاز : 163717
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 8
Join date : 2009-12-18

http://www.sunpolis.blogfa.com

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد