Orodist Nevesht
آدرس های اینترنتی اُرُدیست نوشت
اُرُدیست نوشت - در اینستاگرام
75. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در لوکزامبورگ
76. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان
77. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان
78. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا
79. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو
80. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد
76. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان
77. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان
78. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا
79. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو
80. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد
المواضيع الأخيرة
» فلسفه زندگی منمن طرف بهروز ستاری(Orodism) الثلاثاء أبريل 23, 2024 4:00 pm
» حکمت چیست؟ حکیم کیست؟
من طرف بهروز ستاری(Orodism) الثلاثاء أبريل 23, 2024 12:53 pm
» صفحاتی از «کتاب موفقیت آبی» در اینستاگرام زهرا دوستی
من طرف پریسا لشکری (ORODIST) الجمعة فبراير 17, 2023 4:12 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان The philosophy of Orodism in Hungary
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 11:03 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان The philosophy of Orodism in Bhutan
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 10:57 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا The philosophy of Orodism in Cuba
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:55 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو The philosophy of Orodism in Kosovo
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:52 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد The philosophy of Orodism in Sweden
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:44 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان The philosophy of Orodism in India
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 8:34 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آلمان The philosophy of Orodism in Germany
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 8:21 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اوکراین The philosophy of Orodism in Ukraine
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 7:35 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لوکزامبورگ The philosophy of Orodism in Luxembourg
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 4:24 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا The philosophy of Orodism in United States of America (USA)
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 4:19 pm
» تا چیزی از دست ندهی، چیز دیگری بدست نخواهی آورد، این یک هنجار و قانون همیشگی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 11:21 am
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان The philosophy of Orodism in Afghanistan
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 12:28 am
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فرانسه The philosophy of Orodism in France
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 9:06 pm
» بازتاب جهانی فلسفه اُرُدیسم Orodist Note
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 8:46 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایران The philosophy of Orodism in Iran
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:44 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئیس The philosophy of Orodism in Switzerland
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:43 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گینه استوایی The philosophy of Orodism in Equatorial Guinea
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:43 pm
أفضل 10 أعضاء في هذا الشهر
لا يوجد مستخدم |
كساني كه Online هستند
در مجموع 4 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 4 مهمان هيچ كدام
بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 79 و در تاريخ الخميس ديسمبر 20, 2012 2:08 am بوده است.
ورود
عرفان به روایت شعر معاصر - نگاه اسطورهای سهراب سپهری ...بابک صحرانورد/مجله وازنا
صفحه 1 از 1
عرفان به روایت شعر معاصر - نگاه اسطورهای سهراب سپهری ...بابک صحرانورد/مجله وازنا
عرفان به روایت شعر معاصر - نگاه اسطورهای سهراب سپهری به هستی
نویسنده: بابک صحرانورد (کردستان)□
مقدمه:
برخی از متفکران غربی به این نتیجه رسیدند در عصری که کشتن فردیتها نوعی ارزش تلقی میشود، بازگشت به گذشته یا مذهب وعرفان تنها دریچهی نجاتبخش انسان معاصر است .
ماکس هورکهایمر یکی از اعضای بلند پایهی مکتب فرانکفورت آلمان معتقد بود که در عصری که سخن از حذف فردیتهاست باید به ارزش فردیت ایمان داشته باشیم. او خود را با چیزی که آن را "گرایش به سمت جهانی عقلانی شده، خودکار و کاملاً اداره شده" مینامید در تعارض میدید. عقیده داشت در عصری که تمایل به حذف استقلال فرد وجود دارد جز تمایلات مذهبی، هیچ امیدی برای آزادی ولو محدود وجود ندارد. ۱
این نوع تفکرغربی همزاد خاصی در ایران و در آثار یکی از شاعران معاصر ما به نام سهراب سپهری دارد و هدف این مقاله نیز نگاه اسطورهای سهراب سپهری به انسان و هستی و برخورد و تلاقی اندیشهی شعری سهراب با عارفان شرقی چون لائوتسه و بوداست. گفته شده که شعرهای سهراب بهشدت متأثر از افکار عارف هندی کریشنا مورتیست. اما در واقع خود کریشنا مورتی نیز اساس اندیشههایش را از فلسفهی این دو عارف کسب کرده است. بدین ترتیب افکار مورتی نیز شرحی امروزی و مدرن از اندیشههای این دو استاد است.
لائوتسه، بودا و سپهری
مروری دقیق در شعرهای سهراب نشان میدهد که نوع جهانبینی یا هستیشناسی او (نحوهی نگرش شاعر به هستی و پدیدههای آن) از چه جایگاهی برخوردار است و تلاقی آنها با اندیشهها و دغدغههای کدامین متفکران همسوست.
اگر بخواهیم مضمون کلی آثار او بهخصوص در چهار مجموعهی آخر را به شکل یک روایت سادهی داستانی بدون تعلیق بنویسیم این متن به دست میآید:
قهرمان شعرهای سپهری سالکیست در جادهی معرفت به قصد دریافت همهی چیزها که در قلب هستی و انسان در جریان است و سلوک او نیز در پی معنا دادن از طریق کشف و شهود ضمیرش معنا مییابد. او روندهایست که طی طریق کرده و زمانها را در نوردیده است، اگرچه از گذشته بریده و سودای آینده را نیز ندارد. در زمان اکنون به سر برده و شارح بودن خود است. نگاه او به بیرون و درون، نگاهی در لحظه و خالی از واسطه است:
سفر مرا به زمینهای استوایی برد/ و زیر سایه آن بانیان سبز تنومند/ چه خوب یادم هست/ عبارتی که به ییلاق ذهن وارد شد:/ وسیع باش، و تنها، و سر به زیر، و سخت. ۲
و در این سفر خواهد آموخت که :
و من مفسر گنجشکهای دره گنگم؟/ و گوشوارهی عرفان نشان تبت را/ ولی مکالمه، یک روز، محو خواهد شد/ و شاهراه هوا را/ شکوه شاهپرکهای انتشار حواس/ سپید خواهد کرد. ۳
این منش و سلوک در واقع به کهنترین تفکر مشرق زمین یعنی تفکر تائو در نوشتههای استاد کهنسال چینی یعنی لائوتسه باز میگردد. لائوتسه اساساً مرد انتقاد بود. حرفهای پوچ و عقیدههای بیمغز و بیمعنی را با قضاوتی سخت و تند نابود میکرد. از تمدن عهد خود بیزار بود و خود را به آغوش آسایشبخش عرفان، تصوف و تفکر باطنی انداخته بود. تعلیمات او به نوعی شکاکی و بدبینی نیز منجر شد که ندای بازگشت به طبیعت را درمیداد و همچون ژان ژاک روسو میخواست انسان را دوباره به دنیای جنگل برگرداند.
لائوتسه فلسفهی تائو (طریقت) را بنیاد نهاد و همهی آثار مکتوب را رد کرد و معتقد بود دانش فضیلت نیست، زیرا برخی از شرورترین افراد جهان مردم تحصیل کرده و دانشمند بودهاند. (یادآور این شعر حافظ: تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست) او معتقد بود به کار بستن تائو برای روشن فکر شدن نیست، بلکه برای ساده ماندن است. ۴
در چین توجه به انسان جلب نظر میکند و به همین دلیل فکر چینی کاملاً به طرف اخلاق و جلوهی خارجی و عینی اشیاء متوجه میشود. تعلیم لائوتسه هدف حکمت و فلسفه را نیل به زندگی معقول میشمرد و نیل به این مقصود را موقوف به درک مفهوم تائو میپنداشت. این تائو که او آن را "نظم کل" یا "نظام عالم" تلقی میکرد ظاهراً قبل از لائوتسه هم در حکمت چینی شناخته شده بود ولی او اولین کسی بود که آن را مبنای یک تعلیم اخلاقی منظم ساخت و نوعی اخلاق رواقی از آن به وجود آورد که توانست صلح و آرامش را در بین انسانها تضمین کند. ۵
لائوتسه استدلال میکند که انسان شرطی شده است و معتقد است خود یک پدیدهی بیگانه در ذهن است. باید دست از تعبیر و تفسیر برداریم. باید در خویش تأمل کرد. این رقابت و مقایسه است که زندگی انسان را تباه میکند.
آیا میتوانید دیگران را دوست بدارید/ آیا میتوانید از ذهن خود دست بکشید؟/ وقتی مردم برخی چیزها را زیبا میدانند/ چیزهای دیگر زشت میشوند./ وقتی مردم برخی چیزها را خوب میدانند/ چیزهای دیگر بد میشوند/ سخت و ساده یکدیگر را پشتیبانند. ۶
دهانات را ببند،/ حواسات را نادیده بگیر،/ زندگیات را فراموش کن،/ گرههایت را باز کن،/ نگاهات را نرم و لطیف کن،/ و گرد و خاکات را بتکان؛/ این هویت اصلی توست./ چون تائو باش. ۷
و در نمونهای دیگر:تائو همیشه در آرامش است/ بدون رغابت غلبه میکند/ بدون سخن گفتن پاسخ میدهد / تائو مرکز هستیست./ تائو گنج انسان نیک است/ و پناه انسان بد. ۸
و سهراب در تأکید گفتار او مبنی بر اینکه نباید بین نگرنده و نگریسته چیزی واسطه باشد و از ذهنیتسازی دست بکشیم، میگوید: پرده را برداریم:/ بگذاریم که احساس هوایی بخورد./ بگذاریم بلوغ، زیر هر بوته که میخواهد بیتوته کند./ بگذاریم غریزه پی بازی برود./ کفشها را بکند، و به دنبال فصول از سر گلها بپرد. ۹
شعرهای مسافر، صدای پای آب و حجم سبز در واقع شرح کشاف و استعاری کتاب لاتوتسه به نام تائوت چنگ است که شاید یکی از اولین کتابهایی باشد که اندیشههایش را به شکل و سیاق شعر بیان کرده است.
شاعر عارف ما از شهر و از قیل و قال دنیای درهم و برهم بیزار است و خود را به آغوش پاک و بیآلایش طبیعت و روستا در افکنده تا جاناش را مهیای دریافتهای نورانی الوهی کند.
میخواهد نگاهی باشد مابین خود و طبیعت به عنوان مظهر و مخلوق ذات برتر و هیچ واسطهای را بر نمیتابد. در فلسفهی ذن بودا نیز سالک میآموزد که به پدیدهها بدون واسطه و آموزشهای قبلی بنگرد چرا که همین واسطهها او را از دریافتهای خالص و ناب دور میسازد.
مؤلفههایی چون آب، روشنایی، گل سرخ، رفتن و بودن، برگ درختان، .. همه برگرفته از قاموس تفکر لائوتسه و بوداست که سهراب با نگاهی آشناییزدایانه و عمقی استعاری به آنها طراوتی دیگر بخشیده است.
پیرو آئین بودا، زندگی را "شدن" پویا میبیند و نه "بودن" ساکن و راکد. همهی پدیدههای جهان را فانی و دستخوش دگرگونی دایم مییابد. همهی چیزها یا در حال به وجود آمدن و تولد هستند و یا در حال تخریب و انهدام و مرگ. بر طبق این آئین، دلبستگی به هر چیز ناپایدار، مولد رنج است. اما میتوان رنج را باز داشت. روش بازداشتن رنج از طریق پیروی از اصول هشتگانه است.
پس یک بودایی با توان عملکرد کامل یک انسان اخلاقی، هشیار، هماره در کسب دانش کوشا و از بند طلب و آرزو آزاد است. پیروان بودا بیش از آنکه تحت تأثیر عواطف خود باشند، به دنبال درک و مفهوم همه چیزند. آئین بودا طریقی تنهاست که به شدت انفرادیست و در جهت درونی هدایت میشود. آئینیست که "خود" سندیت و درستی را تصدیق میکند و نیازی به اعتبار دیگری ندارد. ۱۰
من به مهمانی دنیا رفتم:/ من به دشت اندوه،/ من به باغ عرفان،/ من به ایوان چراغانی دانش رفتم./ رفتم از پله مذهب بالا/ تا ته کوچهی شک/ من به دیدار کسی رفتم در آن سرعشق. ۱۱
در مکاتب دراویش کردستان چنین موضوعی نیز صدق میکند. دراویش مکتب قادریه که سلسه آنها به عبدالقادر جیلانی یا گیلانی میرسد اساس اعتقادشان بر مستی روح و نشئهی الهی و شادی، جنبش و رقص است. درویش یا سالک با این شیوه در صدد دریافت جرعهای از نور معرفت است. اما دراویش مکتب نقشبندیه بر خلاف آنها معتقدند سالک باید چشم جان خود را بر تمامی این مسائل بسته نگه دارد و تماماً به ریاضت نفس، قبض، انزوا، دوری و کنارهگیری از مردم مشغول باشد تا از چشمهی الهی فیضی به او برسد.
از نظر سهراب همه چیز خلق شده با هدف خاصی و همه باید خوب و انسان باشند. شعر سپهری در زمانهی کشتن فردیتها و جنگ و خونریزی شعری آرامشبخش است. و به اعتقاد دشمناناش شعری عوامانه و البته فریبکارانه، چراکه چشم خود را به روی بیعدالتیها بسته و میگوید همه خوبند. شما اشتباه فکر میکنید. "چشمها را باید شست جور دیگر باید دید." ۱۲
اندیشهی اسطورهای:
انسان پیش از مدرنیته بهطور غالب شیوهی "اندیشیدن اسطورهای" داشت.
کاسیرر آن را "اندیشهی اسطورهای mythical thinking" خواند. که در نظریهی او شکلی از اندیشه بود و به این ترتیب دو "جهانبینی" شکل گرفت که یکی بر "جهانبینی اسطورهای" و دیگری بر "جهانبینی تجربی – علمی" استوار میشد. اولی اندیشهای افسانهای و رؤیایی یا گمانپردازانه و تصوری بود که شاید بیشتر از ذهنیت خرد گریز انسان بر میخواست و دومی اندیشهای مبتنی بر واقعیت عینی و ملموس، تجربهپذیر و قابل سنجش و تکرار به شمار میآید. ۱۳
نگاه کلی و اسطورهای سهراب به انسان این است که او به انسان خوب جهانی بدون توجه به نیازهای روانشناختی و اجتماعی نظر دارد. نگاه سهراب در کل به انسان یک نگاه خاص در یک دورهی زمانی خاص نیست. او به انسان در کل تاریخ بشریت مینگرد. انسان اسطورهای روئینتن.
شعر بلند «صدای پای آب»، و شعرهای کوتاه «پشت دریاها»، «واحهای در لحظه»، «نشانی»، «پیغام ماهیها»، «آب» و تعدادی دیگر از مجموعه شعر «حجم سبز» و «مسافر» سرشار از حس اندیشهی اسطورهایست:
قایقی خواهم ساخت/ خواهم انداخت به آب/ دور خواهم شد از این خاک غریب/ که در آن هیچ کسی نیست که در بیشهی عشق / قهرمانان را بیدار کند./ قایق از تور تهی/ و دل از آرزوی مروارید/ همچنان خواهم راند. ۱۴
اگر شعری از او را بخوانید، متوجه میشوید که هر کلمه یا واژه به دقت در کنار کلمهی دیگر گذاشته شده تا منظور شاعر را به ما بفهماند. نگاه سپهری به مقولهی شعر قطعاً با نگاه شاعری چون شاملو بسیار متفاوت است. سپهری شاعر را فرزانه و خردمندی میداند که باید زشتیها و پلشتیهای واقعیت این دنیا را زیبا نشان دهد. برداشت شاملو از انسان، انسان اجتماعیست که با هیچ حکومت و نهاد قدرتی سر سازش ندارد. انسانی که بیشتر از آنکه به خود متعهد باشد به ملت و جامعهاش تعهد دارد و در این رهگذر از مرگ و سفر و غربت لب به شکوه میگشاید.
اما سپهری انگار در هوایی دیگر سیر میکند:
هر کجا هستم، باشم/ آسمان مال من است./ پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است./ چه اهمیت دارد/ گاه اگر میرویند/ قارچهای غربت؟ ۱۵
شعر سهراب واقعیت را به همان شکلی که هست، وا میگذارد، بیآنکه چون روشنفکری دگراندیش آن را به بوتهی نقد بکشاند؛ چراکه هیچچیز نازیبایی در آن نمیبیند، چرا که بر اساس اصول انسانی و اخلاقی او این انسان است که باید شعور الوهی خود را با طبیعت یکسان کند و خود را درگیر مسائلی دون و پست همچون برقراری عدالت اجتماعی، سیاست و مفاهیمی از این قبیل نکند. اینگونه زیستن خواهینخواهی در قدم اول دل گسستن و طلب چیزی نکردن را به ذهن متبادر میکند. در این زمانهی پر تلاطم که شعر از رنج انسان میگوید، شاعر در ذات خود یک آنارشیست است که سعی در بازنمایی همهی آن چیزهاییست که تا به حال دیگران از آن دم نزدهاند اما با زبان خاص خود که مختص دورهی زمانی هم باشد.
شعر او صمیمیست. این درست است اما شعر سهراب در فرم یک نقیضه میسازد چرا که اگر ما بندی از یکی از شعرهای مجموعهی «حجم سبز» یا شعر مسافر را برداشته و به صدای پای آب بچسبانیم باز همین حس در شعر میتراود و اصولاً نوع شعر سهراب و تفاوتاش با دیگران هم این است.
کلام واپسین:
شعر سپهری نوعی واپسگرایی و حسرت به آرامشهای از دست رفته را در مخاطبان خاص خود بیدار میکند که ریشه در شکستهای فلسفی و اجتماعی دارد. جامعهای که یک دوره اضمحلال و عقبماندگی فرهنگی را آزموده، اکنون برای تسلی چنین شکستهایی رو به سوی شعرهای او، روانشناسی فردی، آثار و نوشتههای عرفای معاصر چون اشو و کریشنا مورتی و حتی روانکاوی اریک فروم و کارل هورنای میآورد و سعی دارد این تجربیات تلخ را در پس اینگونه آثار پنهان کند.
در حقیقت گرایش به عرفان در عصر مدرنیسم به نوعی بازتاب وضع و موقعیت انسان معاصر است. انسانی که تمام زندگی خود را آنچنان صرف صدای درون میکند که دیگر فریاد بیرون را نمیشنود. گریز به خیال، عشق، رفتن و مهاجرت کردن از نوع انفسی، از مؤلفههای شعر سهراب به شمار میروند .
شعر سپهری بهخصوص بعد از انقلاب ایران وارد قشر گستردهتری از شعرخوانان شد. تسلیبخش برخی از افرادی که در طلب آرامش و سکون درونی، از هیاهوی انقلاب، گریزی همیشگی به شعرهای او میزدند و درد تنهایی و غربت خود را با خواندن «صدای پای آب» و «حجم سبز» او تسکین میدادند.
واقعیت این است که حرف زدن در مورد شعر سهراب بسیار سادهتر از شعر فروغ و نیما و شاملوست.
فرهنگ واژگان شعر سپهری از آسمان به زمین افتاده و سپهری پیش از آنکه این واژهها در کوچهها و خیابانهای ماتمزده و تاریک روشن بریزند و رنگ تعهد اجتماعی به خود بگیرند، آنها را در سبد واژههای خود ریخته، رنگ عرفان و اخلاق مدرن به آنها زده، صیقلی نو داده و با ذهن شفاف خود آمیخته و آنگاه به تابلوهایی به اشکال مجرد در آورده است. سپهری در دههی ۳۰ و ۴۰ که اوج خفقانهای سیاسی و اجتماعی بود و هنرمندان با زبان استعاره در آن روزگار یأس، لولی و شانه سرود غم انسان سر میدادند و جویهای خون از دشنهی جلادان راه افتاده بود، حدیث شقایق و زندگی و صلح سر میداد. انگار «مردی که در غبار گم شد» ۱۶ را ندیده بود و «در گلستانه» ۱۷ چیزی جز زمین نشئهشده از برکات الوهی را نمیدید.
پانوشتها:
۱- مقدادی، بهرام: فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی، انتشارات فکر روز، تهران ۱۳۷۸
۲- سپهری، سهراب: «شعر مسافر»، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۳- همان
۴- صحرانورد، بابک: حکمت شرق؛ با نگاهی به فلسفه چین و هند باستان، سایت اینک فلسفه، فروردین ۱۳۸۸
۵- همان
۶- لائوتسه: تائوت چنگ، ترجمهی فرشید قهرمانی، انتشارت مثلث، تهران ۱۳۸۴
۷- همان
۸- همان
۹ - سپهری، سهراب: «شعر بلند صدای پای آب»، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۱۰- مینگ، دووی، استریک من، مایکل، رینولز، فرانک: کنفوسیوس، دائو و بودا، ترجمهی غلامرضا شیخ زین الدین، نشر مروارید، ۱۳۸۴
۱۱ - سپهری، سهراب: «شعر بلند صدای پای آب»، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۱۲- همان
۱۳- کاسیرر، ارنست: فلسفهی صورتهای زبان، ترجمه یدالله موقن، انتشارات هرمس، تهران ۱۳۷۸
۱۴- سپهری، سهراب: «شعر پشت دریاها»، مجموعه شعر حجم سبز، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۱۵- سپهری، سهراب: «شعر بلند صدای پای آب»، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۱۶- نام کتابی از نصرت رحمانی که در دههی سی و در اوج خفقانها بر سر زبانها بود.
۱۷- نام شعری از سهراب سپهری از مجموعهی «حجم سبز»، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
مواضيع مماثلة
» سهراب سپهری
» سایبان آرامش ما ماییم (سهراب سپهری)
» مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد ...(سهراب سپهری)
» :: چه چیز، اثر هنری است؟؛ درباره کتاب «پرسش از هنر ماخذ : مجله ی اینترنتی « وازنا»
» شاعر، جستارنویس و منتقد آمریکایی (۱۹۶۳-۱۸۷۴) مجله اینترنتی« وازنا »
» سایبان آرامش ما ماییم (سهراب سپهری)
» مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد ...(سهراب سپهری)
» :: چه چیز، اثر هنری است؟؛ درباره کتاب «پرسش از هنر ماخذ : مجله ی اینترنتی « وازنا»
» شاعر، جستارنویس و منتقد آمریکایی (۱۹۶۳-۱۸۷۴) مجله اینترنتی« وازنا »
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد