Orodist Nevesht
آدرس های اینترنتی اُرُدیست نوشت
اُرُدیست نوشت - در اینستاگرام
75. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در لوکزامبورگ
76. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان
77. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان
78. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا
79. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو
80. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد
76. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان
77. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان
78. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا
79. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو
80. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد
المواضيع الأخيرة
» فلسفه زندگی منمن طرف بهروز ستاری(Orodism) الثلاثاء أبريل 23, 2024 4:00 pm
» حکمت چیست؟ حکیم کیست؟
من طرف بهروز ستاری(Orodism) الثلاثاء أبريل 23, 2024 12:53 pm
» صفحاتی از «کتاب موفقیت آبی» در اینستاگرام زهرا دوستی
من طرف پریسا لشکری (ORODIST) الجمعة فبراير 17, 2023 4:12 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان The philosophy of Orodism in Hungary
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 11:03 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان The philosophy of Orodism in Bhutan
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 10:57 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا The philosophy of Orodism in Cuba
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:55 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو The philosophy of Orodism in Kosovo
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:52 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد The philosophy of Orodism in Sweden
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:44 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان The philosophy of Orodism in India
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 8:34 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آلمان The philosophy of Orodism in Germany
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 8:21 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اوکراین The philosophy of Orodism in Ukraine
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 7:35 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لوکزامبورگ The philosophy of Orodism in Luxembourg
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 4:24 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا The philosophy of Orodism in United States of America (USA)
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 4:19 pm
» تا چیزی از دست ندهی، چیز دیگری بدست نخواهی آورد، این یک هنجار و قانون همیشگی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 11:21 am
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان The philosophy of Orodism in Afghanistan
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 12:28 am
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فرانسه The philosophy of Orodism in France
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 9:06 pm
» بازتاب جهانی فلسفه اُرُدیسم Orodist Note
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 8:46 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایران The philosophy of Orodism in Iran
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:44 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئیس The philosophy of Orodism in Switzerland
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:43 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گینه استوایی The philosophy of Orodism in Equatorial Guinea
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:43 pm
أفضل 10 أعضاء في هذا الشهر
لا يوجد مستخدم |
كساني كه Online هستند
در مجموع 3 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 3 مهمان هيچ كدام
بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 79 و در تاريخ الخميس ديسمبر 20, 2012 2:08 am بوده است.
ورود
شاعر، جستارنویس و منتقد آمریکایی (۱۹۶۳-۱۸۷۴) مجله اینترنتی« وازنا »
صفحه 1 از 1
شاعر، جستارنویس و منتقد آمریکایی (۱۹۶۳-۱۸۷۴) مجله اینترنتی« وازنا »
بیوگرافی رابرت لی فراست Robert Lee Frost شاعر، جستارنویس و منتقد آمریکایی (۱۹۶۳-۱۸۷۴)
مترجم: سوده جمالی
□
http://www.vazna.com/
فراست در اشعارش به توصیف مناظر طبیعی با تصاویری واضح، و تجلیل فعالیتهای سادهی روستایی میپردازد، و در مورد رازهای زندگی به تفکر مینشیند. او نقشهای هیجانانگیز را که اغلب لاینحل، مبهم و قابل بحث هستند با ظرافت گسترش میدهد. او بر این باور است که بشر باید به طور دائم علیه هرج و مرج و سردرگمی مبارزه کند. فراست میگوید که شعر، همچون تمامی ساختهای بشری "توقفی لحظهای در برابر سردرگمی"ست. و بهترین شعرهای او این باور را از طریق تحقیق در مورد مسائل عمیق فلسفی، زیباییشناسی، وحشت از طبیعت و ... منعکس میکند. فراست به دلیل مهارت در فرم و ریتم یادآور شیوهی متمایز شعرهای نیوانگلند است. برای دستیابی به چنین ویژگیای که فراست آن را صدای احساس نامید، او در شعرش وزن دقیق، قافیه، بیت، و تنظیماتِ قطعهای ساخت، و فرمهای متداول همچون شعر آزاد، غزل، غنائی و نمایش منظوم را تجربه کرد. زمانی که او در میان منتقدین به عنوان یک شاعر سادهی عوام دیده میشد، یکی از محبوبترین، با افتخارترین و پرطرفدارترین نویسندگان آمریکایی بود. رابرت گریوز Robert Graves اظهار داشت: "فراست اولین آمریکاییایست که حقیقتاً با توجه به استانداردهای جهانی شاعری بزرگ به شمار میرود... فراست این عنوان را نه به دلیل پشت کردن به سنتهای اروپایی قدیمی و نه به دلیل تقلید موفقیتهای آنان کسب کرده است، بلکه به دلیل گسترش آن در جهتی که اقلیم آمریکا را به زبان آن متصل میکند، این عنوان را به دست آورده است."
فراست در سان فرانسیسکو به دنیا آمد. در ۱۱ سالگی پدرش در گذشت و خانوادهاش به لورانس، ماساچوست، جایی که اجداد پدریاش زندگی میکردند، نقل مکان کردند. در سال ۱۸۹۲ از دبیرستان لورانس فارغالتحصیل شد و افتخار شاگرد اولیاش را با الینور وایلی Elinor Wylie قسمت کرد؛ کسی که سه سال بعد با او ازدواج کرد. بعد از فارغالتحصیلی، فراست برای مدت کوتاهی در کالج دارتموس Dartmouth College شرکت کرد، در مدارس گرامر تدریس کرد، در آسیاب کار کرد و به عنوان گزارشگر روزنامه خدمت کرد. او فصلهای کتاب شعر خود را با هزینهی خود منتشر کرد، شعر «The Birds Do Thus» برای مجلهی «Independent» نیویورک نوشت. وی در سال ۱۸۹۷ به عنوان دانشجوی خاص وارد دانشگاه هاروارد شد، اما قبل از کامل کردن مدارجاش به دلیل حملهی بیماری سل و تولد دومین فرزندش دانشگاه را ترک کرد. سه سال بعد، بزرگترین فرزند فراست درگذشت؛ مسئلهای که جدال زناشویی او را باعث شد. از نظر بعضی از منتقدین فراست در شعرهای بعدیاش، «قبرستان خانه» (Home Burial)، این موضوع را مورد بحث قرار داده است.
وی که در سال ۱۹۱۲ قادر نشد نظر مساعد ناشران آمریکایی را برای اشعارش جلب کند به همراه خانوادهاش به مزرعهای در باکینگ همشایر Buckinghamshire انگلستان نقل مکان کرد. جایی که او بسیار نوشت و تلاش کرد تا صدای متمایز شعریاش را کامل کند. در همان سالها چهرههای ادبی همچون ازرا پاوند، مهاجر آمریکایی و قهرمان مبتکر سبکهای ادبی، و ادوارد توماس، شاعر جوان انگلیسی متصل به مکتب جورجیایی که بعدها در بریتانیای کبیر مشهور شد، را ملاقات کرد.
اولین مجموعه شعر فراست «آرزوی یک پسر» (A Boy's Will) در سال ۱۹۱۳ در انگلستان منتشر شد و پاوند اولین و مهمترین نقد کتاب را در ژورنال ادبی آمریکایی نوشت، و درونمایههای تکراری در آثار فراست و بهخصوص در همین مجموعه معرفی شد. برای مثال در شعر آغازین «در درون خویشتن» (Into My Own) گوینده آرزو میکند که وارد جنگلی تاریک شود، استعارهای از رازهای درونی و زندگی. «موجی از ترس» (Storm Fear) مردی حیرتزده را به نمایش میگذارد که توسط عوامل طبیعی اعجابانگیز آرام شده است، در حالیکه «درو کردن» (Mowing) توصیفگر ِ شخصیست که زراعت میکند و حس نظم را به جهان تحمیل میکند.
بعد از موفقیت «آرزوی یک پسر» فراست دوباره به گلوسسترشایر نقل مکان کرد و هدفاش را انتشار مجموعهی دوماش - «شمال بوستون» (North of Boston) - قرارداد. این کتاب شامل چندین قطعهی برگزیدهی فراست است که از جملهی آن «Mending Wall» تفکری در مورد جدایی و وحدت، که هر سال در مراسم سالانهی تعمیر دیوار که مزارع نیوانگلند را تقسیم میکند برخاسته میشود. «مرگ مرد اجارهای» (Death of a Hired Man) بیانی نمایشی از رفتار زنیست که از شوهرش درخواست میکند تا نسبت به کارگر پیر و غیرقابل اعتمادشان که به مزرعه برگشته ترحم نشان دهد. «بعد از چیدن سیب» (After Apple-Picking) یکی از بسیار اشعار فراست است که به موضوع ارزشگذاری به کار سخت میپردازد. در این شعر محصول سیب در عالم خیال دوباره شمرده میشود. در شعر «قبرستان خانه» زوجی درگیریهای احساسی عمیقی را به دلیل رفتارهای متفاوتشان در برابر اندوه مرگ فرزندشان تجربه میکنند. کمی بعد از آنکه «شمال بوستون» در بریتانیای کبیر منتشر شد، خانوادهی او به آمریکا بازگشتند و در فرانکونیا، نیو همپشایر سکنی گزیدند. نسخههای آمریکایی دو مجموعهی اول فراست تحسین منتقدین را برای چاپ در آمریکا برانگیخت و در ۱۹۱۷ فراست عضویتاش را در چندین دانشگاه آمریکایی به عنوان استاد ادبیات و شاعر مقیم آغاز نمود.
دو مجموعهی بعدی فراست، «وقفه در کوهستان» که شامل شعرهای معروفی همچون «درختان ِ غان» (Birches) و «راهی که اختیار نکردم» (The Road Not Taken) و مجموعهای که برندهی جایزهی پولتیزر شد، «نیو همپشایر» (New Hampshire)، «آتش و یخ» (Fire and Ice)، «توقف در جنگل در غروبی برفی» (Stopping by Woods on a Snowy Evening)، و «جادوگر سوز» (The Witch of Coos) او را به عنوان شاعری برجسته مطرح کرد. گوینده در «درختان ِ غان» در این فکر است که آیا دلیل شاخهی خمیدهی درختان ِ غان کودک در حال بازیست یا عناصر طبیعی، و به طور استعاری بالا رفتن از درخت را به آرزوی رسیدن به بهشت وصل میکند. تأملات در مورد وجود زمین و بهشت به طور مکرر در اشعار فراست به چشم میخورد که در امتداد تأکید او به خود اتکایی و مشاهدات اخلاقی ِ برانگیخته شده از طبیعتاش است که باعث شده منتقدان آثار او را با رالف والدو امرسون Ralph Waldo Emerson و دیگر تعالیگرایان ارتباط دهند. در «درختان ِ غان» فراست به این نتیجه رسید که "به راستی که زمین جای عشق ورزیدن است—/ نمیدانم بهتر از اینجا کجاست." شعر «راهی که اختیار نکردم» و «توقف در جنگل در غروبی برفی» دو شعر ِ مهم فراست است که در آن گوینده با تنگنای موجود بین راه ناپیموده، که با طبیعت رامنشده، و زندگی دنیوی، که با شهر و یا زمین بیدرخت نشان داده میشود، مواجه است. در اولی، گوینده جادههایی را انتخاب میکند که "بکرتر است"، در حالی که شعر بعدی، که بحثبرانگیزترین اثر فراست است، با تردید پایان مییابد. "جنگل زیباست، سیاه و عمیق/ اما من قول دادم که ادامه دهم/ فرسنگها بپیمایم قبل از خواب/ فرسنگها بپیمایم قبل از خواب" این پرسش ایجاد میشود که آیا گوینده نهایتاً غیر قابل فهم بودن را رد میکند، و نامطمئن باقی میماند؟ یا تصمیم میگیرد که بیشتر به کشف رازهای اغواگر زندگی بپردازد؟ از شعرهای معمول فراست، «توقف در جنگل در غروبی برفی»، راویای به نمایش گذاشته میشود که تخیلاش توسط طبیعت فعال شده است.
در «جوی دوان به غرب» (West Running Brook) و «دامنهای فراختر» ( Further Range) که برندهی جایزهی پولتیزر شد، فراست با استفاده از روشهای خاص شخصیتی و موضوعاتاش به نظریهپردازی در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت، که از آن جمله میتوان به مشکلات اقتصادی و رکود و ناآرامیهای مربوط به دورهی جنگ جهانی دوم اشاره کرد. جان تی. اگلیوی John T. Oglivie در بارهی این دو مجموعه میگوید:
"فراست بیشتر تبدیل به یک شاعر دلسوز شد که مدتی مدید در مورد مسائل روز با خوانندهاش اختلاط میکند، و دیگر قرابت ِ کمتری به آن نمایشنامهنویس واقعگرا، و آن ترانهسرای خودجو در کتابهای قبلیاش دارد. در این آثار او تبدیل به انسانی رک در مورد خود و جهان بیروناش شده است. او خود را معطوف به مسائل مختلفی از جمله سیاست، علوم، فلسفه، آموزش و الهیات نموده است. عقاید برای او بسیار مهمتر از شخص و اشیا طبیعت شدهاند."
غزلهای فراست در مورد طبیعت، چنان ادامه یافت که توجه و تحسین بیشتری را دریافت کرد. این شامل «جویهای بهاری» (Spring Pools) میشود که بر هر دو ویژگی طبیعت، احیاگری و ناپایداری متمرکز است. «درخت ِ مقابل ِ پنجرهام» (Tree at My Window) که در آن گوینده تغییرات احساسی خود را به آب و هوای متفاوتی که درخت خارج از اتاق گوینده تحمل میکند ربط میدهد و «طرح» (Design) که در آن فراست گروهی از سمبلهای ضمنی را در مقابل نظم و تصادف، خشونت و زیبایی قرار میدهد.
وقتی فراست همچنان بسیار مینوشت و چندین جایزهی ادبی و افتخاری از دولت ایالات متحده و دانشگاههای آمریکایی دریافت کرد، شهرت منتقدانهی او در طول دورهی بعدی حرفهاش رو به افول گذاشت. سه مجموعهی آخر او نقدهای کمتری دریافت کرد، با این وجود شامل قطعاتی بود که به عنوان بزرگترین دستاوردهای او شناخته شدهاست. «درخت شاهد» (A Witness Tree) که سومین جایزهی پولتیزر فراست را به خود اختصاص داد، شامل غزلهای کوتاهی در مورد طبیعت و همینطور «بخشش آشکار» (The Gift Outright) شعری در مورد وراثت و وظایف فردی شهروندان آمریکایی، که فراست در زمان شروع کار جان اف. کندی John F. Kennedy شرح داد. «درختچهی منارهدار» (Steeple Bush) شامل رهنمودهایی بود که در آن گوینده تردیدش را نسبت به طبیعت بیان میدارد، اما زمانی که کاوشی استعاری را در میان سردرگمی و زوال به عهده میگیرد، راهی برای آشتی ِ دوباره مییابد. «رهنمود» (Directive) عموماً به عنوان یکی از شعرهای برجستهی پایانی فراست فرض میشود، و نشانگر کنترل فرم برای سازگاری، و برجستهسازی عوامل خیال، سمبولیسم و تلمیحات متعدد است.
در «زمستان در جنگل» (In Winter in the Woods) آخرین شعر فراست در آخرین مجموعهاش «در زمین بیدرخت» (In the Clearing) گوینده باری دیگر در جنگل به رابطهی بین خود و طبیعت به تعمق میپردازد.
شهرت فراست به عنوان یک شاعر برجستهی آمریکایی محفوظ است. با این وجود بسیاری از منتقدین از بیان هنرمندی او خودداری کردهاند. این مفسرین معمولاً دلیل نواقص را اینگونه ذکر میکنند: فلسفهی سادهانگارانه، بیان احساسات پیش پا افتاده، عدم بررسی عمیق مسائل محتوایی، و عدم توانایی در جهانی کردن مسائل متمایز روستایی نیوانگلند. ملکولم کولی Malcolm Coeley در مقالهاش «موقعیتی بر ضد آقای فراست» این نگاهها را اینطور خلاصه میکند: "فراست عمدتاً متوجه خود و همسایگان نزدیکاش بود و یا یانکیهایی که در همسایگیاش بودند... فراست تلاش میکرد تا چیزی را که در پهنه کم داشت در اعماق فراختر جبران کند. او به اعماق وحشیگری طبیعت آدمی نفوذ نمیکرد. این درست است که او اغلب در مورد نیاز به معنویت صحبت میکرد، ولی با این وجود او محدودیتهایی برای کشف درون خود و همچنین عملکرد انسانهای دیگر قائل بود." کولی همچنین افزود: "نه تنها او به کشف اعماق درون نپرداخت، بلکه او دیگر سنتهای بزرگ آمریکایی را نیز دنبال نکرد؛ یعنی ایستادن بر عرش برای مشاهدهی دورنمای طبیعت و جامعه." با این وجود بسیاری از منتقدین، صور خیال، ویژگیهای موزون، تنشهای دراماتیک و استفادهی وی از مجازهای مرسل اشعار فراست را تحسین میکنند و آنها را در میان آثار ادبی پر مخاطب و تحسینبرانگیز آمریکا قرار دادهاند. رندال جرل Randall Jarrellاینطور ابراز میدارد که: "فراست در کنار والاس استیونز Wallace Stevens و تی. اس. الیوت T. S. Eliot از بزرگترین شاعران این قرن آمریکا محسوب میشود. شرافت فراست باورنکردنیست. هیچ شاعر دیگر همعصر او به این خوبی در مورد عملکردهای عادی بشر ننوشته است. تکگوییهای دراماتیک و صحنههای نمایشی فوقالعادهاش برگرفته از شناخت او از مردم است، که کمتر شاعری این شناخت را دارد." رابرت گریوز Robert Graves اضافه میکند: " فراست به خاطرمان میآورد که شعرهای عاشقانه، با شگفتزدگی، شعف و اشک آغاز میشوند و با خرد پایان مییابند. حال آنکه روشنفکران، سطرهای حسابشده و عقلانی را دنبال میکنند. فراست معلوماتاش را به طور غیر ارادی جمع میکند و میگوید: "شاعران از روی تمایل و عمد جذب ِ چیزی نمیشوند، بلکه میگذارند چیزها جذب ِ آنها شوند؛ مثل وقتی که در دشتستانها راه میروی و کنهها به بدنات میچسبند."
مترجم: سوده جمالی
□
http://www.vazna.com/
فراست در اشعارش به توصیف مناظر طبیعی با تصاویری واضح، و تجلیل فعالیتهای سادهی روستایی میپردازد، و در مورد رازهای زندگی به تفکر مینشیند. او نقشهای هیجانانگیز را که اغلب لاینحل، مبهم و قابل بحث هستند با ظرافت گسترش میدهد. او بر این باور است که بشر باید به طور دائم علیه هرج و مرج و سردرگمی مبارزه کند. فراست میگوید که شعر، همچون تمامی ساختهای بشری "توقفی لحظهای در برابر سردرگمی"ست. و بهترین شعرهای او این باور را از طریق تحقیق در مورد مسائل عمیق فلسفی، زیباییشناسی، وحشت از طبیعت و ... منعکس میکند. فراست به دلیل مهارت در فرم و ریتم یادآور شیوهی متمایز شعرهای نیوانگلند است. برای دستیابی به چنین ویژگیای که فراست آن را صدای احساس نامید، او در شعرش وزن دقیق، قافیه، بیت، و تنظیماتِ قطعهای ساخت، و فرمهای متداول همچون شعر آزاد، غزل، غنائی و نمایش منظوم را تجربه کرد. زمانی که او در میان منتقدین به عنوان یک شاعر سادهی عوام دیده میشد، یکی از محبوبترین، با افتخارترین و پرطرفدارترین نویسندگان آمریکایی بود. رابرت گریوز Robert Graves اظهار داشت: "فراست اولین آمریکاییایست که حقیقتاً با توجه به استانداردهای جهانی شاعری بزرگ به شمار میرود... فراست این عنوان را نه به دلیل پشت کردن به سنتهای اروپایی قدیمی و نه به دلیل تقلید موفقیتهای آنان کسب کرده است، بلکه به دلیل گسترش آن در جهتی که اقلیم آمریکا را به زبان آن متصل میکند، این عنوان را به دست آورده است."
فراست در سان فرانسیسکو به دنیا آمد. در ۱۱ سالگی پدرش در گذشت و خانوادهاش به لورانس، ماساچوست، جایی که اجداد پدریاش زندگی میکردند، نقل مکان کردند. در سال ۱۸۹۲ از دبیرستان لورانس فارغالتحصیل شد و افتخار شاگرد اولیاش را با الینور وایلی Elinor Wylie قسمت کرد؛ کسی که سه سال بعد با او ازدواج کرد. بعد از فارغالتحصیلی، فراست برای مدت کوتاهی در کالج دارتموس Dartmouth College شرکت کرد، در مدارس گرامر تدریس کرد، در آسیاب کار کرد و به عنوان گزارشگر روزنامه خدمت کرد. او فصلهای کتاب شعر خود را با هزینهی خود منتشر کرد، شعر «The Birds Do Thus» برای مجلهی «Independent» نیویورک نوشت. وی در سال ۱۸۹۷ به عنوان دانشجوی خاص وارد دانشگاه هاروارد شد، اما قبل از کامل کردن مدارجاش به دلیل حملهی بیماری سل و تولد دومین فرزندش دانشگاه را ترک کرد. سه سال بعد، بزرگترین فرزند فراست درگذشت؛ مسئلهای که جدال زناشویی او را باعث شد. از نظر بعضی از منتقدین فراست در شعرهای بعدیاش، «قبرستان خانه» (Home Burial)، این موضوع را مورد بحث قرار داده است.
وی که در سال ۱۹۱۲ قادر نشد نظر مساعد ناشران آمریکایی را برای اشعارش جلب کند به همراه خانوادهاش به مزرعهای در باکینگ همشایر Buckinghamshire انگلستان نقل مکان کرد. جایی که او بسیار نوشت و تلاش کرد تا صدای متمایز شعریاش را کامل کند. در همان سالها چهرههای ادبی همچون ازرا پاوند، مهاجر آمریکایی و قهرمان مبتکر سبکهای ادبی، و ادوارد توماس، شاعر جوان انگلیسی متصل به مکتب جورجیایی که بعدها در بریتانیای کبیر مشهور شد، را ملاقات کرد.
اولین مجموعه شعر فراست «آرزوی یک پسر» (A Boy's Will) در سال ۱۹۱۳ در انگلستان منتشر شد و پاوند اولین و مهمترین نقد کتاب را در ژورنال ادبی آمریکایی نوشت، و درونمایههای تکراری در آثار فراست و بهخصوص در همین مجموعه معرفی شد. برای مثال در شعر آغازین «در درون خویشتن» (Into My Own) گوینده آرزو میکند که وارد جنگلی تاریک شود، استعارهای از رازهای درونی و زندگی. «موجی از ترس» (Storm Fear) مردی حیرتزده را به نمایش میگذارد که توسط عوامل طبیعی اعجابانگیز آرام شده است، در حالیکه «درو کردن» (Mowing) توصیفگر ِ شخصیست که زراعت میکند و حس نظم را به جهان تحمیل میکند.
بعد از موفقیت «آرزوی یک پسر» فراست دوباره به گلوسسترشایر نقل مکان کرد و هدفاش را انتشار مجموعهی دوماش - «شمال بوستون» (North of Boston) - قرارداد. این کتاب شامل چندین قطعهی برگزیدهی فراست است که از جملهی آن «Mending Wall» تفکری در مورد جدایی و وحدت، که هر سال در مراسم سالانهی تعمیر دیوار که مزارع نیوانگلند را تقسیم میکند برخاسته میشود. «مرگ مرد اجارهای» (Death of a Hired Man) بیانی نمایشی از رفتار زنیست که از شوهرش درخواست میکند تا نسبت به کارگر پیر و غیرقابل اعتمادشان که به مزرعه برگشته ترحم نشان دهد. «بعد از چیدن سیب» (After Apple-Picking) یکی از بسیار اشعار فراست است که به موضوع ارزشگذاری به کار سخت میپردازد. در این شعر محصول سیب در عالم خیال دوباره شمرده میشود. در شعر «قبرستان خانه» زوجی درگیریهای احساسی عمیقی را به دلیل رفتارهای متفاوتشان در برابر اندوه مرگ فرزندشان تجربه میکنند. کمی بعد از آنکه «شمال بوستون» در بریتانیای کبیر منتشر شد، خانوادهی او به آمریکا بازگشتند و در فرانکونیا، نیو همپشایر سکنی گزیدند. نسخههای آمریکایی دو مجموعهی اول فراست تحسین منتقدین را برای چاپ در آمریکا برانگیخت و در ۱۹۱۷ فراست عضویتاش را در چندین دانشگاه آمریکایی به عنوان استاد ادبیات و شاعر مقیم آغاز نمود.
دو مجموعهی بعدی فراست، «وقفه در کوهستان» که شامل شعرهای معروفی همچون «درختان ِ غان» (Birches) و «راهی که اختیار نکردم» (The Road Not Taken) و مجموعهای که برندهی جایزهی پولتیزر شد، «نیو همپشایر» (New Hampshire)، «آتش و یخ» (Fire and Ice)، «توقف در جنگل در غروبی برفی» (Stopping by Woods on a Snowy Evening)، و «جادوگر سوز» (The Witch of Coos) او را به عنوان شاعری برجسته مطرح کرد. گوینده در «درختان ِ غان» در این فکر است که آیا دلیل شاخهی خمیدهی درختان ِ غان کودک در حال بازیست یا عناصر طبیعی، و به طور استعاری بالا رفتن از درخت را به آرزوی رسیدن به بهشت وصل میکند. تأملات در مورد وجود زمین و بهشت به طور مکرر در اشعار فراست به چشم میخورد که در امتداد تأکید او به خود اتکایی و مشاهدات اخلاقی ِ برانگیخته شده از طبیعتاش است که باعث شده منتقدان آثار او را با رالف والدو امرسون Ralph Waldo Emerson و دیگر تعالیگرایان ارتباط دهند. در «درختان ِ غان» فراست به این نتیجه رسید که "به راستی که زمین جای عشق ورزیدن است—/ نمیدانم بهتر از اینجا کجاست." شعر «راهی که اختیار نکردم» و «توقف در جنگل در غروبی برفی» دو شعر ِ مهم فراست است که در آن گوینده با تنگنای موجود بین راه ناپیموده، که با طبیعت رامنشده، و زندگی دنیوی، که با شهر و یا زمین بیدرخت نشان داده میشود، مواجه است. در اولی، گوینده جادههایی را انتخاب میکند که "بکرتر است"، در حالی که شعر بعدی، که بحثبرانگیزترین اثر فراست است، با تردید پایان مییابد. "جنگل زیباست، سیاه و عمیق/ اما من قول دادم که ادامه دهم/ فرسنگها بپیمایم قبل از خواب/ فرسنگها بپیمایم قبل از خواب" این پرسش ایجاد میشود که آیا گوینده نهایتاً غیر قابل فهم بودن را رد میکند، و نامطمئن باقی میماند؟ یا تصمیم میگیرد که بیشتر به کشف رازهای اغواگر زندگی بپردازد؟ از شعرهای معمول فراست، «توقف در جنگل در غروبی برفی»، راویای به نمایش گذاشته میشود که تخیلاش توسط طبیعت فعال شده است.
در «جوی دوان به غرب» (West Running Brook) و «دامنهای فراختر» ( Further Range) که برندهی جایزهی پولتیزر شد، فراست با استفاده از روشهای خاص شخصیتی و موضوعاتاش به نظریهپردازی در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت، که از آن جمله میتوان به مشکلات اقتصادی و رکود و ناآرامیهای مربوط به دورهی جنگ جهانی دوم اشاره کرد. جان تی. اگلیوی John T. Oglivie در بارهی این دو مجموعه میگوید:
"فراست بیشتر تبدیل به یک شاعر دلسوز شد که مدتی مدید در مورد مسائل روز با خوانندهاش اختلاط میکند، و دیگر قرابت ِ کمتری به آن نمایشنامهنویس واقعگرا، و آن ترانهسرای خودجو در کتابهای قبلیاش دارد. در این آثار او تبدیل به انسانی رک در مورد خود و جهان بیروناش شده است. او خود را معطوف به مسائل مختلفی از جمله سیاست، علوم، فلسفه، آموزش و الهیات نموده است. عقاید برای او بسیار مهمتر از شخص و اشیا طبیعت شدهاند."
غزلهای فراست در مورد طبیعت، چنان ادامه یافت که توجه و تحسین بیشتری را دریافت کرد. این شامل «جویهای بهاری» (Spring Pools) میشود که بر هر دو ویژگی طبیعت، احیاگری و ناپایداری متمرکز است. «درخت ِ مقابل ِ پنجرهام» (Tree at My Window) که در آن گوینده تغییرات احساسی خود را به آب و هوای متفاوتی که درخت خارج از اتاق گوینده تحمل میکند ربط میدهد و «طرح» (Design) که در آن فراست گروهی از سمبلهای ضمنی را در مقابل نظم و تصادف، خشونت و زیبایی قرار میدهد.
وقتی فراست همچنان بسیار مینوشت و چندین جایزهی ادبی و افتخاری از دولت ایالات متحده و دانشگاههای آمریکایی دریافت کرد، شهرت منتقدانهی او در طول دورهی بعدی حرفهاش رو به افول گذاشت. سه مجموعهی آخر او نقدهای کمتری دریافت کرد، با این وجود شامل قطعاتی بود که به عنوان بزرگترین دستاوردهای او شناخته شدهاست. «درخت شاهد» (A Witness Tree) که سومین جایزهی پولتیزر فراست را به خود اختصاص داد، شامل غزلهای کوتاهی در مورد طبیعت و همینطور «بخشش آشکار» (The Gift Outright) شعری در مورد وراثت و وظایف فردی شهروندان آمریکایی، که فراست در زمان شروع کار جان اف. کندی John F. Kennedy شرح داد. «درختچهی منارهدار» (Steeple Bush) شامل رهنمودهایی بود که در آن گوینده تردیدش را نسبت به طبیعت بیان میدارد، اما زمانی که کاوشی استعاری را در میان سردرگمی و زوال به عهده میگیرد، راهی برای آشتی ِ دوباره مییابد. «رهنمود» (Directive) عموماً به عنوان یکی از شعرهای برجستهی پایانی فراست فرض میشود، و نشانگر کنترل فرم برای سازگاری، و برجستهسازی عوامل خیال، سمبولیسم و تلمیحات متعدد است.
در «زمستان در جنگل» (In Winter in the Woods) آخرین شعر فراست در آخرین مجموعهاش «در زمین بیدرخت» (In the Clearing) گوینده باری دیگر در جنگل به رابطهی بین خود و طبیعت به تعمق میپردازد.
شهرت فراست به عنوان یک شاعر برجستهی آمریکایی محفوظ است. با این وجود بسیاری از منتقدین از بیان هنرمندی او خودداری کردهاند. این مفسرین معمولاً دلیل نواقص را اینگونه ذکر میکنند: فلسفهی سادهانگارانه، بیان احساسات پیش پا افتاده، عدم بررسی عمیق مسائل محتوایی، و عدم توانایی در جهانی کردن مسائل متمایز روستایی نیوانگلند. ملکولم کولی Malcolm Coeley در مقالهاش «موقعیتی بر ضد آقای فراست» این نگاهها را اینطور خلاصه میکند: "فراست عمدتاً متوجه خود و همسایگان نزدیکاش بود و یا یانکیهایی که در همسایگیاش بودند... فراست تلاش میکرد تا چیزی را که در پهنه کم داشت در اعماق فراختر جبران کند. او به اعماق وحشیگری طبیعت آدمی نفوذ نمیکرد. این درست است که او اغلب در مورد نیاز به معنویت صحبت میکرد، ولی با این وجود او محدودیتهایی برای کشف درون خود و همچنین عملکرد انسانهای دیگر قائل بود." کولی همچنین افزود: "نه تنها او به کشف اعماق درون نپرداخت، بلکه او دیگر سنتهای بزرگ آمریکایی را نیز دنبال نکرد؛ یعنی ایستادن بر عرش برای مشاهدهی دورنمای طبیعت و جامعه." با این وجود بسیاری از منتقدین، صور خیال، ویژگیهای موزون، تنشهای دراماتیک و استفادهی وی از مجازهای مرسل اشعار فراست را تحسین میکنند و آنها را در میان آثار ادبی پر مخاطب و تحسینبرانگیز آمریکا قرار دادهاند. رندال جرل Randall Jarrellاینطور ابراز میدارد که: "فراست در کنار والاس استیونز Wallace Stevens و تی. اس. الیوت T. S. Eliot از بزرگترین شاعران این قرن آمریکا محسوب میشود. شرافت فراست باورنکردنیست. هیچ شاعر دیگر همعصر او به این خوبی در مورد عملکردهای عادی بشر ننوشته است. تکگوییهای دراماتیک و صحنههای نمایشی فوقالعادهاش برگرفته از شناخت او از مردم است، که کمتر شاعری این شناخت را دارد." رابرت گریوز Robert Graves اضافه میکند: " فراست به خاطرمان میآورد که شعرهای عاشقانه، با شگفتزدگی، شعف و اشک آغاز میشوند و با خرد پایان مییابند. حال آنکه روشنفکران، سطرهای حسابشده و عقلانی را دنبال میکنند. فراست معلوماتاش را به طور غیر ارادی جمع میکند و میگوید: "شاعران از روی تمایل و عمد جذب ِ چیزی نمیشوند، بلکه میگذارند چیزها جذب ِ آنها شوند؛ مثل وقتی که در دشتستانها راه میروی و کنهها به بدنات میچسبند."
مواضيع مماثلة
» :: چه چیز، اثر هنری است؟؛ درباره کتاب «پرسش از هنر ماخذ : مجله ی اینترنتی « وازنا»
» (...واینک فلسفه ...)= متنی ازسایت از مجله اینترنتی« وازنا » بخش فلسفه
» عرفان به روایت شعر معاصر - نگاه اسطورهای سهراب سپهری ...بابک صحرانورد/مجله وازنا
» سرمقالهی نوزدهمین شمارهی وازنا - روزگار دشواریست به قلم آقای حافظ موسوی
» واژگان شاعر
» (...واینک فلسفه ...)= متنی ازسایت از مجله اینترنتی« وازنا » بخش فلسفه
» عرفان به روایت شعر معاصر - نگاه اسطورهای سهراب سپهری ...بابک صحرانورد/مجله وازنا
» سرمقالهی نوزدهمین شمارهی وازنا - روزگار دشواریست به قلم آقای حافظ موسوی
» واژگان شاعر
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد