Orodist Nevesht
آدرس های اینترنتی اُرُدیست نوشت
اُرُدیست نوشت - در اینستاگرام
75. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در لوکزامبورگ
76. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان
77. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان
78. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا
79. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو
80. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد
76. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان
77. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان
78. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا
79. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو
80. بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد
المواضيع الأخيرة
» فلسفه زندگی منمن طرف بهروز ستاری(Orodism) الثلاثاء أبريل 23, 2024 4:00 pm
» حکمت چیست؟ حکیم کیست؟
من طرف بهروز ستاری(Orodism) الثلاثاء أبريل 23, 2024 12:53 pm
» صفحاتی از «کتاب موفقیت آبی» در اینستاگرام زهرا دوستی
من طرف پریسا لشکری (ORODIST) الجمعة فبراير 17, 2023 4:12 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور مجارستان The philosophy of Orodism in Hungary
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 11:03 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور بوتان The philosophy of Orodism in Bhutan
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 10:57 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوبا The philosophy of Orodism in Cuba
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:55 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور کوزوو The philosophy of Orodism in Kosovo
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:52 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئد The philosophy of Orodism in Sweden
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 9:44 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور هندوستان The philosophy of Orodism in India
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 8:34 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آلمان The philosophy of Orodism in Germany
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 8:21 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور اوکراین The philosophy of Orodism in Ukraine
من طرف سعیده خردمند الجمعة فبراير 18, 2022 7:35 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور لوکزامبورگ The philosophy of Orodism in Luxembourg
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 4:24 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور آمریکا The philosophy of Orodism in United States of America (USA)
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 4:19 pm
» تا چیزی از دست ندهی، چیز دیگری بدست نخواهی آورد، این یک هنجار و قانون همیشگی است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 11:21 am
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور افغانستان The philosophy of Orodism in Afghanistan
من طرف سعیده خردمند السبت يناير 29, 2022 12:28 am
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور فرانسه The philosophy of Orodism in France
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 9:06 pm
» بازتاب جهانی فلسفه اُرُدیسم Orodist Note
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 8:46 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور ایران The philosophy of Orodism in Iran
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:44 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور سوئیس The philosophy of Orodism in Switzerland
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:43 pm
» بازتاب فلسفه اُرُدیسم در کشور گینه استوایی The philosophy of Orodism in Equatorial Guinea
من طرف ORODIST الأربعاء يناير 26, 2022 7:43 pm
أفضل 10 أعضاء في هذا الشهر
لا يوجد مستخدم |
كساني كه Online هستند
در مجموع 2 كاربر Online ميباشد :: 0 كاربر ثبت نام شده، 0 كاربر مخفي و 2 مهمان هيچ كدام
بيشترين آمار حضور كاربران در سايت برابر 79 و در تاريخ الخميس ديسمبر 20, 2012 2:08 am بوده است.
ورود
غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
4 مشترك
صفحه 1 از 1
غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
شلاااااام به همگی ! :arrow:
مــــــــــــن خوبم / شماها خوبین ؟
گفتم شاید آقای تفرشی هم قدم رو تخمه چشام گذاشتنو اومدن ... این دفعه سلااااااممو به آجی شیداااااا و بابایی => ARA$H <= جوجو محدود نکردم !
خب ! این غزل که اصلا" تحفه ای نیست به دلیله استقباله شدیده بابایی جوووووونی میذارمش ! ;)
هی میگم بابایی جوجو مـــــــــــــــنو تــــــــــــــــو مصداقه کامله سوسکه ایم که به بچش می گفت گوووووربوووووونه دستو پایه بلوریت برم / ... هی امتناع می ورزه ;) و میگه نه ! خیلی هم خوبه !
خب ! لفطا" هر کی میادو غزلمو می خونه نظرشم بگه که می خوام تو شعره نو هم بذارمش / می خوام ضایع نشم دوباره !
اینم که الآن می تایپم از امید صباغ نو کمک گرفتمو یه جاهاییشو اصلاحوند برام ... که صمیمانه از لطفه این دوسته خوبم نهایته تشکرو به ارمغان میارم ! ;)
امید ایشالله عروسیت بیام خودم میوزیکای *" Kamran & HOOman "* رو براتون بخونمو جماعت تا عرش برنو برگردن ! :arrow:
پیر شی پسرم ! خیر از جوونیت ببینی ایشالله !
خب ! کمتر از این وقته محترمتون رو به باده اتلاف میدمو شعرمو می تایپم ... باشد که مورده رضایته شما گرامیان قرار گیرد !
واااااای ! آدم بزرگ شدم خدا جووووونم !
هرچند اگه کسی بیته اولشو یادشه بهم گوشزد کنه ! چون نه امید یادش بود نه این بنده ی حقیر !
#
کاش من هم ، بسته در زنجیر عشقت می شدم
کاش من هم از نگاهت چشم یاری داشتم
کاش می شد قلب عاشق را نثار خاک کرد
کاش با بغض شکسته حال زاری داشتم
کاش هرگز عشق تو در سینه ی من جا نداشت
یا اگر جا داشت، جای ماندگاری داشتم!
((((( کاش هرگز عشق تو در سینه ام پیدا نبود
یا که زنجیر اسارت یا مهاری داشتم )))))
کاش چون مهتاب زیبا روی تو ، ای گل ! نبود
یا که من در سینه چون گل ، بوته خاری داشتم
آتش سوزنده ی عشقت مرا در خود کشید
کاش چون شمع جگرسوزم , شراری داشتم
در هیاهوی نگاهت جنبشی در من نشست
کاش در جوش و نوای تو ، قراری داشتم
کاش قلب من نمی شد هیچ زندانیّ تو
یا که گرداگرد قلب خود ، حصاری داشتم
کاش می شد دام عشّاق از دلم بیرون زنم
یا که در این دام سینه ، من شکاری داشتم
زندگی با من دگر رسم وفا از یاد بُرد
کاش می شد تا توان سازگاری داشتم
((((( زندگی با من دگر رسم وفا , بردست ز یاد
کاش این من هم , توان , در سازگاری داشتم )))))
کاش می شد قصه ی عشق مرا از نو نوشت
کاش من هم در خزان ، شوق بهاری داشتم
کاش چون گرگ گرسنه ، آز دل بر تو نبود
کاش من هم چون تو آهویی فراری داشتم
کاش که این قلب مجنون ، حاکم عقلم نبود
گوئیا در کنج سینه ، چون تو ماری داشتم
هرکسی قلبم نشان کردو مرا در هم شکست
کاش می شد پیش هر کس اعتباری داشتم...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
attent!on ! ( توجه ! )
اونایی رو هم که تو پرانتز گذاشتمو لطف کنید بگین کدوماش بهتره ... جوونم ... خامم ... نیاز به کمکتون دارم به خدا ... به مـــــــــــــــنه گدا کمک کنید !
خب دیگه برم ! لازم به ذکره بگم مـــــــــــــن دیگه هیچ احساسی به سوسن گرده از پشته سر نوک زن ندارم !
یادتون نره راهنماییم کنیدا !
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم !
( blu$h ! )
:x
کاری باری ؟
فعلا" تا بعدا" ... !
Only :
*" Kamran & HOOman "*
BY :
*" KaHOOp "*
مــــــــــــن خوبم / شماها خوبین ؟
گفتم شاید آقای تفرشی هم قدم رو تخمه چشام گذاشتنو اومدن ... این دفعه سلااااااممو به آجی شیداااااا و بابایی => ARA$H <= جوجو محدود نکردم !
خب ! این غزل که اصلا" تحفه ای نیست به دلیله استقباله شدیده بابایی جوووووونی میذارمش ! ;)
هی میگم بابایی جوجو مـــــــــــــــنو تــــــــــــــــو مصداقه کامله سوسکه ایم که به بچش می گفت گوووووربوووووونه دستو پایه بلوریت برم / ... هی امتناع می ورزه ;) و میگه نه ! خیلی هم خوبه !
خب ! لفطا" هر کی میادو غزلمو می خونه نظرشم بگه که می خوام تو شعره نو هم بذارمش / می خوام ضایع نشم دوباره !
اینم که الآن می تایپم از امید صباغ نو کمک گرفتمو یه جاهاییشو اصلاحوند برام ... که صمیمانه از لطفه این دوسته خوبم نهایته تشکرو به ارمغان میارم ! ;)
امید ایشالله عروسیت بیام خودم میوزیکای *" Kamran & HOOman "* رو براتون بخونمو جماعت تا عرش برنو برگردن ! :arrow:
پیر شی پسرم ! خیر از جوونیت ببینی ایشالله !
خب ! کمتر از این وقته محترمتون رو به باده اتلاف میدمو شعرمو می تایپم ... باشد که مورده رضایته شما گرامیان قرار گیرد !
واااااای ! آدم بزرگ شدم خدا جووووونم !
هرچند اگه کسی بیته اولشو یادشه بهم گوشزد کنه ! چون نه امید یادش بود نه این بنده ی حقیر !
#
کاش من هم ، بسته در زنجیر عشقت می شدم
کاش من هم از نگاهت چشم یاری داشتم
کاش می شد قلب عاشق را نثار خاک کرد
کاش با بغض شکسته حال زاری داشتم
کاش هرگز عشق تو در سینه ی من جا نداشت
یا اگر جا داشت، جای ماندگاری داشتم!
((((( کاش هرگز عشق تو در سینه ام پیدا نبود
یا که زنجیر اسارت یا مهاری داشتم )))))
کاش چون مهتاب زیبا روی تو ، ای گل ! نبود
یا که من در سینه چون گل ، بوته خاری داشتم
آتش سوزنده ی عشقت مرا در خود کشید
کاش چون شمع جگرسوزم , شراری داشتم
در هیاهوی نگاهت جنبشی در من نشست
کاش در جوش و نوای تو ، قراری داشتم
کاش قلب من نمی شد هیچ زندانیّ تو
یا که گرداگرد قلب خود ، حصاری داشتم
کاش می شد دام عشّاق از دلم بیرون زنم
یا که در این دام سینه ، من شکاری داشتم
زندگی با من دگر رسم وفا از یاد بُرد
کاش می شد تا توان سازگاری داشتم
((((( زندگی با من دگر رسم وفا , بردست ز یاد
کاش این من هم , توان , در سازگاری داشتم )))))
کاش می شد قصه ی عشق مرا از نو نوشت
کاش من هم در خزان ، شوق بهاری داشتم
کاش چون گرگ گرسنه ، آز دل بر تو نبود
کاش من هم چون تو آهویی فراری داشتم
کاش که این قلب مجنون ، حاکم عقلم نبود
گوئیا در کنج سینه ، چون تو ماری داشتم
هرکسی قلبم نشان کردو مرا در هم شکست
کاش می شد پیش هر کس اعتباری داشتم...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
attent!on ! ( توجه ! )
اونایی رو هم که تو پرانتز گذاشتمو لطف کنید بگین کدوماش بهتره ... جوونم ... خامم ... نیاز به کمکتون دارم به خدا ... به مـــــــــــــــنه گدا کمک کنید !
خب دیگه برم ! لازم به ذکره بگم مـــــــــــــن دیگه هیچ احساسی به سوسن گرده از پشته سر نوک زن ندارم !
یادتون نره راهنماییم کنیدا !
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم !
( blu$h ! )
:x
کاری باری ؟
فعلا" تا بعدا" ... !
Only :
*" Kamran & HOOman "*
BY :
*" KaHOOp "*
para$2!_KaHOOp_PH!- کاربر فعال انجمن
- تعداد پستها : 69
امتیاز : 163698
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 15
Join date : 2009-12-20
Age : 33
آدرس پستي :
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
سلامممممم سروده ی بسیار زیبائیه ازخوندنش لذت بردم امید موفق باشی راستی "غزل "مصرع اولش هم باید با بقیه مصرع ها یکی باشه
ممنون بابت این سروده ی زیبا
شاد ومانا باشی
یاکه زنجیز اسارت*با* مهاری داشتم
این قشنگتره
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
درود بر پرستوی گرامیم
میخوام جدی احساسم را از شعرت بیان کنم:
نکته اول اینکه غزلت اصلا به سن و سالت نمی خورد...یعنی اگه نمی دونستم 18 سال داری...فکر می کردم این غزل از یک شاعرچیره دست و 40 سالست... تمامی ابیاتت را چند بار خواندم و دقت زیادی نمودم و هر چه خواستم ایراد سنگینی پیدا کنم نیافتم..البته من سواد نقد کردن ندارم و خیلی جزیی چیزایی از دست دوستان یاد گرفتم...در هر صورت اگر ایراد وزنی و یا اشکالی در ردیف و قافیه و ... وجود داشت ، هیچگاه آقایان گزینش اشعار سایت شعر نو غزلت را انتخاب نمی کردند ..همانگونه که ابیات خیلی از دوستان از جمله خود من را تایید نکردند... پس ایراد وزن و قافیه و..ندارد...حال محتوی و معانی آن را ارزیابی می کنم..
.بیت اول :
از تعابیر تکراری استفاده کردی...بسته شدن در زنجیر عشق و چشم یاری داشتن از نگاه یار ، قبلا بار ها توسط شاعران با اوزانی دیگر تکرار شده و جذابیت معنی ندارد...اما گیرایی وزنی دارد
بیت دوم:
جذابیت معنی و وزنی دارد...نثار کردن قلب عاشق به خاک زیباست
وبا بغض شکسته گریستن تصویر اندوه را پر رنگ و تاثیر گذار، کشیدی
بیت سوم:
از نظر من بیتی که با پرانتز مشخص کردی ، جذاب تر است... شاعر از فشارغمی که از عشق یه او ساطع شده ، و زجری که می کشد آرزو می کند که ای کاش اصلا به درد عشق گرفتار نمی شد و در سینه اش پیدا نبود و اگر بود با مهار یا افساری می شد آن را کنترل کرد تا اینگونه باعث پریشانیش نگردد و این تعبیر زیباست.
بیت چهارم:
اشاره به زیبایی روی یار به مهتاب و گل تکراریست و گیرایی معنی ندارد ولی از حیث لطافت احساس شاعر جذاب است .
بیت پنجم:
زیبایی بیت در گرو التهاب احساس شاعر قرار دارد و تصویر روشنی از درجه شیدایی عاشق را به خوبی نشان می دهد.
بیت ششم:
در هیا هوی نگاه تشبیه دلنشینی خلق شده و با سناریویی( که شاعر متخصص اینگونه نگارش است) توانسته از یک حالت عاشقانه همیشگی فیلمی جذاب بسازد
بیت هفتم :
همانند بیت سوم میباشد.
بیت هشتم:
تعبیری دل انگیز از حسرت عشق را بیان کردی...یعنی با توجه به خطران عشق خواستی که در سینه شکار ی وجود داشته باشد
بیت نهم:
یکی از ابیات مورد علاقه من میباشد و زیبا ست در وزن و معنی و بیتی که در پرانتز آوردی مد نظرم نیست.
بیت دهم:
بیت روان و خوبیست اما معنی آن تکراریست ( قصه عشق مرا از نو نبشت..) ابته شاعر بصورت خوشایندی آن را نگاشته است
بیت یازدهم:
این بیت هم مورد علاقه من است و به زیبایی از حس نیاز عاشق به آز گرگ اشاره کردی و قشنگ تر... رهایی از زنجیر عشق را به آهوی فراری نشان دادی .
بیت دوازدهم:
تعبیر دلنشینی در آن وجود دارد اشاره به تسخیر عقل بدست احساس و سمی که (از گزش مار) وقتی وارد خون میشود تمام نسوج بدن را فرا میگیرد، همان بلایی که وقتی با نیش چشم یار و ورود زهر عشق به قلب و جان ...، به آن مبتلا می شویم
بیت آخر:
اشار های زیبا به ریا و تزویر و دروغی که عاشق نما ها بر سر یارشان می آورند و با تخریب احساس و روح ، نقش سیاه بر روی موم پاک عشق می کشند.
در کل از خواندن غزلت بسیار لذت بردم و ای کاش ، اندکی تکرار ای کاش را در ابیات غزلت کمتر کنی تا از این هم قشنگ تر شود،
درانتها
از سخاوتی که بخرج دادی و چنین غزل زیبایی را هدیه دادی کمال سپاس را دارم و بی تعارف از استعداد سرشارت شگفت زده شدم
درود بر پرستوی زیبا
میخوام جدی احساسم را از شعرت بیان کنم:
نکته اول اینکه غزلت اصلا به سن و سالت نمی خورد...یعنی اگه نمی دونستم 18 سال داری...فکر می کردم این غزل از یک شاعرچیره دست و 40 سالست... تمامی ابیاتت را چند بار خواندم و دقت زیادی نمودم و هر چه خواستم ایراد سنگینی پیدا کنم نیافتم..البته من سواد نقد کردن ندارم و خیلی جزیی چیزایی از دست دوستان یاد گرفتم...در هر صورت اگر ایراد وزنی و یا اشکالی در ردیف و قافیه و ... وجود داشت ، هیچگاه آقایان گزینش اشعار سایت شعر نو غزلت را انتخاب نمی کردند ..همانگونه که ابیات خیلی از دوستان از جمله خود من را تایید نکردند... پس ایراد وزن و قافیه و..ندارد...حال محتوی و معانی آن را ارزیابی می کنم..
.بیت اول :
از تعابیر تکراری استفاده کردی...بسته شدن در زنجیر عشق و چشم یاری داشتن از نگاه یار ، قبلا بار ها توسط شاعران با اوزانی دیگر تکرار شده و جذابیت معنی ندارد...اما گیرایی وزنی دارد
بیت دوم:
جذابیت معنی و وزنی دارد...نثار کردن قلب عاشق به خاک زیباست
وبا بغض شکسته گریستن تصویر اندوه را پر رنگ و تاثیر گذار، کشیدی
بیت سوم:
از نظر من بیتی که با پرانتز مشخص کردی ، جذاب تر است... شاعر از فشارغمی که از عشق یه او ساطع شده ، و زجری که می کشد آرزو می کند که ای کاش اصلا به درد عشق گرفتار نمی شد و در سینه اش پیدا نبود و اگر بود با مهار یا افساری می شد آن را کنترل کرد تا اینگونه باعث پریشانیش نگردد و این تعبیر زیباست.
بیت چهارم:
اشاره به زیبایی روی یار به مهتاب و گل تکراریست و گیرایی معنی ندارد ولی از حیث لطافت احساس شاعر جذاب است .
بیت پنجم:
زیبایی بیت در گرو التهاب احساس شاعر قرار دارد و تصویر روشنی از درجه شیدایی عاشق را به خوبی نشان می دهد.
بیت ششم:
در هیا هوی نگاه تشبیه دلنشینی خلق شده و با سناریویی( که شاعر متخصص اینگونه نگارش است) توانسته از یک حالت عاشقانه همیشگی فیلمی جذاب بسازد
بیت هفتم :
همانند بیت سوم میباشد.
بیت هشتم:
تعبیری دل انگیز از حسرت عشق را بیان کردی...یعنی با توجه به خطران عشق خواستی که در سینه شکار ی وجود داشته باشد
بیت نهم:
یکی از ابیات مورد علاقه من میباشد و زیبا ست در وزن و معنی و بیتی که در پرانتز آوردی مد نظرم نیست.
بیت دهم:
بیت روان و خوبیست اما معنی آن تکراریست ( قصه عشق مرا از نو نبشت..) ابته شاعر بصورت خوشایندی آن را نگاشته است
بیت یازدهم:
این بیت هم مورد علاقه من است و به زیبایی از حس نیاز عاشق به آز گرگ اشاره کردی و قشنگ تر... رهایی از زنجیر عشق را به آهوی فراری نشان دادی .
بیت دوازدهم:
تعبیر دلنشینی در آن وجود دارد اشاره به تسخیر عقل بدست احساس و سمی که (از گزش مار) وقتی وارد خون میشود تمام نسوج بدن را فرا میگیرد، همان بلایی که وقتی با نیش چشم یار و ورود زهر عشق به قلب و جان ...، به آن مبتلا می شویم
بیت آخر:
اشار های زیبا به ریا و تزویر و دروغی که عاشق نما ها بر سر یارشان می آورند و با تخریب احساس و روح ، نقش سیاه بر روی موم پاک عشق می کشند.
در کل از خواندن غزلت بسیار لذت بردم و ای کاش ، اندکی تکرار ای کاش را در ابیات غزلت کمتر کنی تا از این هم قشنگ تر شود،
درانتها
از سخاوتی که بخرج دادی و چنین غزل زیبایی را هدیه دادی کمال سپاس را دارم و بی تعارف از استعداد سرشارت شگفت زده شدم
درود بر پرستوی زیبا
آرش بهروزی- کاربر نیمه فعال انجمن
- تعداد پستها : 58
امتیاز : 163725
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 29
Join date : 2009-12-19
دوستان به این متن توجه کنید لطفا!
نقد خیلی خوبی بود اقای آرش منم ازش استفاده بردم دستتون درد نکنه شماهم ترشی نخورید بالاخره یه چیزی میشید
اما صرف نظر از شوخی جدی کارخوبی بود وخوندنی
درمورد شعرنو واینکه شعری تائید میشه نمیشه اشکال شعرنو اینه که احساسات شخصی رو در کنار کارشون قرار دادن وبیشتراوقات هم که اجازه تائید نمیدن پای احساسات شخصی درمیونه درصورتی که اینگونه رفتارها در سایت ادبی اصلا مناسب یه سایت نیست وآدم نباید وقتی با شعر وشاعر سروکار داره به شخصیت شاعر کاری داشته باشه یا اگه خودش از چیزی یا کسی خوشش نمیاد بزاره این روی وجدان کاریش اثر بزاره وکسانی رو با تائید نکردنِ اشعارشون هم دلسرد هم ناراحت کنن سابقه این جریان وتجربه ش رو من روی شعر آقای فکری دارم که ایشون بمن خبر دادن که شعرشون در شعرنو تائید نشد وازم خواهش کردن با اقای کرم ابادی تماس بگیرم ومن شعرایشون رو خوندم دیدم نه تنها موردی نداره بلکه شعر باارزشی هم هست وشعرشون روبردم ودرسایت جاودانه ها زدم با نقدی برشعرنو که بابا قدرت درک شما اگه پائینه چرا با شعر وشاعر میجنگید .
همون شعر بااینکار من تائید گرفت!!! ومعلوم شد مشکل شعر وشاعر نیست مشکل عقل واحساسات اقایون پشت صحنه س که ازخودشون بهتر رو نمیتونن ببینن وانقدرم مشابه این مسائل رو دیدم ودوستانی دعوت شده ازسوی من در شعرنو برام ایمیل زدن که اشعارشون تائید نمیشه وسرانجام هم شعرنو رو بابت همین مسائل ترک کردن نمونه شاعر آقای گمنام که درشعر بسیارهم چیره دست هستند توجه بفرمائید که اکثر خوبای شعر نو مثل جناب اقای شمس الدین وخانم زهرا پریشان واقای ظهرابی و...بسیاری دیگه که وقتی شما به شعرنو در5 ساله گذشته نمیومدید حضور مستمر داشتند در یکسالی که من بیماربودم وبه شعرنو نیومدم اونجا رو یک بیک ترک کردن.
اخیرا هم اقای ظهرابی رفتن وفهمیدن که درشان ایشون نیست با چهارتا اماتوری که پشت صحنه نشستن سروکله بزنن ویکی دو سه تا دوست دیگه ای که متاسفانه شما هرگز اشعارشون رو درمدت بودن ایشان نخوندید چون در شعرنو تشریف نداشتید اما دیوان اشعارشون رو برای من حتی ایمیل کرده بودند بااینوصف وقتی هم کسی انتقاد میکنه به اعمال اینها در شعرنو ازجمله من که نوشتم :نقد کننده شعرنو لطفا خودشون رو معرفی کنن اولب نوشته رو حذف کردن بعد نمیدونم چی شد مجدد زدن به صفحه اصلی وبعد هم بدون خبر اعضای شعرنو بنده رو و عضویتم رومسدود کردن!!!!
درحالی که جایگاه من در شعر جائی نیست که امثال اینها بتونن با مسدود کردن من در دنیای شعر منو مسدود کنن وخیلیا ارزو دارن اسمشون جائی باشه که همین الان اسم من هست ولی من هرگز اینو علنا اعلام نکردم اما الان میکنم !!!تا همه بدونن شعرنو با شاعرین چطور برخورد میکنه وقتی میبینه حق با اوناست
وهمونجور که الان اطلاعیه دادم جناب دادا هم مستثنی از اینکوته فکر وعملکرده های غلط هشعرنو و دست اندرکارانش نبودن وایشون یعنی
جناب اقای بوالفضل دادا هم خبر دادن شعرنو در ورودیش رو برای سبک جدید ایشون سبک زلال چندروزیه بسته وازم خواستن به دوستان شاعر اینو خبر بدم سایتی که باسم شتونات اخلاقی واسلامی اما با حسادتای شخصی وتفکرات شخصی وفردی با یک شاعر برخورد میکنه در مقامی نیست که یک شاعرخوب شعر زیباش رو ببره اونجا بزنه وارزش ومقام خودش رو پائین بیاره دوستان برای من مینویسند خانوم شیدا برگرد اما شعرنو جرات نداره به کسی بنویسه که ما خانم شیدا رو مسدود کردیم تا پیش ازکاری که با اقای دادا کردن من هرگز نه خواستم اینو عنوان کنم بصورت علنی نه حتی خواستم بگم من خودم جز کدوم شاعرام ویا اسمم درکجا ها ثبت شده
اما الان میگم چون دیگه فکر میکنم حق وحقوق شاعر ونویسنده در شعرنو زیر پا لگدمال میشه واینجا درجایگاهی نیستن که چنین حقی بهشون داده باشه این حق رو شما ئید که دارید بهشون میدید با گذاشتن شعرتون در شعرنو وایجاد یه سایت که بدون شما وجود خارجی نخواهد داشت!!!
همینطور شخصیتش واین ها درشان ومقامی نیستن که چنین کاری با یک شاعر خوب بکنند وهربار هرکاری کردن که من ازشون ایراد گرفتم یا دیگران گرفتن ,اینها انداختن به گردن نت ومشکلات فنی وهمه هم دروغ بوده چون من بخوبی میدونستم که جریان چیه فقط نمیخواستم ابروشون رو ببرم اما الان عصبانیم از دیشب بخاطر اقای دادا سخت عصباینم
این اقایون هربار به بهانه اینکه ما محدودیت داریم با اشعارشاعرین مخالفت میکنن ومیگن در شان شتونات جمهوری اسلامی نیست!!! درصورتی که این سواستفاده از نام جمهوری اسلامیه ودرصورتی که اینگونه مخالفتهارو من دربهتری سایتای شعر هرگز ندیدم نمونه
سایت جامع ادبی ایران که همون اشعاررو بدون هیچ مشکلی در صفحه اصلیش میزنه اینهمه هم شاعرشو ازیت نمیکنه ادرس
[url=http://beyt.ir/]]http://beyt.ir/]http://beyt.ir/[/url]من هرگز به کسی نگفتم که برخوردای شعرنو باخودم چی بوده البته باتمامی این اوصاف اقای کرم ابادی رو همیشه دوست داشتم بعنوان یک دوست وکاری باین ندارم که پشت
صحنه شعرنو چه خبره وحتی گاه مستقیم وغیر مستقیم وگاه علنا اقای شوان رو صفحه ی اصلی وخیلیا دیگه چقدر بی حرمتی به شاعران دیگه روا داشتند که درخور شخصیت خودشونه نه اون شاعر
.!!!!
ولی دیگه یسه من دیگه اینجا علنا اعلام میکنم نه سایت شعرنو رو قبول دارم نه اقای شوان رو هرگز قبول داشته ودارم نه ناقد پشت صحنه ی ترسوی اونها رو قبول دارم که میترسه اسمشو بده واگه اهل فن بود باید افتخار میکرد که اسمش زیر نقداش باشه !!! وحتما مشکل داره گه پشت اسم شعرنو وپشت آقای کرم ابادی خودشو قایم کرده واگه بهترین شاعر نویسنده ی عالم چرا میترسه بگه من کیم من همینو نوشتم ومنو مسدود کردن
اینجا دیگه انجمن خودمه و نظراتم رو علنا اعلام میکنم که خانوم واقایون در شعرنو بعنوان یک محفل ادبی یه جای درست ومناسب برای شاعر وشعر نیست که درسایت نامعتبر خودش داره از موقعیتای خودش سواستفاده میکنه وپروبال شاعرای مارو میشکنه
وعواملی که اینجور برخوردارو بیشتر دارن خود اقای کرم ابادی نیست ولی همینکه ایشون مدیرند وچنین پروبالی بدیگران درشعرنو دادن که کسانی شاعران رو اینطور دلسرد کنن وبخاطر ناقد شعرنو که باسم شعرنو بدون معرفی شخصی خودش میاد نقد میکنه ونمیدونم دردش چیه که میترسه اسمشو رو کنه وهمه وهمه مشکل واختلاف من باهاشون بوده وهست شما برید عضویت بدید بزنن اینجوری با حرمت وشخصیت وقلمتون بازی هم بشه من اینجا رو رایگان باز کردم چون شعر مهمه ادب مهمه شاعر مهمه قلم تراشیده ونتراشیده وتموم شده هزار شاعری مهمه که در شعر وادئب لازم نیست بمن باج بدن تا شعرشون روی صفحه انجمن زده بشه افتخار میکنم که شعرشون رو بمن بدن برای ما بزارن وسر تعظیم برای اون کوچولوی شعره تا بزرگترینای شعر هم فرود میارم
وحالا که من نوشتم تره برای کسی خورد نمیکنم که زیر پای حرفش اسمشو وامضاشو نمیزنه بابت همینکه ایشون رو نگه داشت اما بخودش اجازه داد بامن چنین برخوردی داشته باشه (هرچند من جلوتراز مسدود شدن خداحافظی کردم همراه با اقای امیر شکیبا اما حتی به امیسر شکیبا هم نگفتم درد چیه چراچون نیازی به شعرنو ندارم که بخوام گله کنم ) برام تاصلا مهم نیست شعرنو رو زمین باشه یا نباشه اما اونا برای اینکه دفاترمو درشعر نو نبندم مسدودم کردن درحالی که هرکسی اختیار شعر خودشو داره وحق ندارن منو بروی دفاتر خودم واشعار خودم ببندن
برای همینها اقای کرم ابادی رو به هیچ وجه نمیبخشم فقط ایشون برن و اینو ببینند ونگاه کنند که کدوم یکی از شاعران ومنتقدینی که ایشون ازشون حمایت میکنن وبخاطر اونها با این شکل با من برخورد میکنن دراینجا دراین سایتی که ادرس میدم اسمشون هست که اسم من هست !! ومن چه طی سالهای گذشته تا حال نمیخواستم اینو بگم یا بنویسم اما با برخوردی که با دادا عزیز شد( واحتمالا اینو که بخونن جناب دادا رو هم مثل اقای فکری نمیتونن منکر کارشون بشن ومجبور میشن ایشون رو مجدد بزارن بره شعرنو) واسمشو طبق معمول بزارن اینکه شما اشتباه کردید ایراد فنی بود نه مشکل ما وبعدشم منو بده کنن که همهخسیال کنن بنده روانیم دنبال دردسرم وخوشم میاد باامثال اینا در بیافتم!!! نه بابا جون من بیکار نیستم ولی نمیزارم حق منو پایمالا کردین حق یمکی دیگه رو هم بکنین حالا داداست یا فکری یا هرکدوم از شاعرای خوب دیگه!!!!!واینجوری همه رو ساکت می کنن که نقص فنیه نه نقص نگاه ودیدگاه شماست یببرید فکراتون رو از این کونته فکری دربیارید برید بفهمید شعر یعنی چی شاعر یعنی چی اونوقت سایت ادبی بزنید شما شعور شعر ندارید که اینجوری برخورد میکنید با یه شاعر نوگرا چون دادا!!!
اما ازالان ببعد من دشمن شعرنو هستم بخاطر خودم وهمه شاعرانی که اونجا رو ترک کردن ومداوم دارن ازاین سایت صدمه میبینن .چنین حق و اجازه ای رو هیج سایت ادبی ای نداره که ما به شما بدیم
توجه کرده باشید تعداد اشعار روزانه ی شعرنو نصف شده طوری که الان بعضی شاعرا رو ی صفحه با محدودیت یک شعر درروز سه تا چهار شعر روی صفحه روزانه دارن تازه رفته برام آی ایرم باز کرده شما اوئلیشو نتونستی درست بچرخونی لااقل کتارو بده دست کاردان بدونه چیکار داره میکنه شما ها حتی برنامه ریزی دست وحسابی توی کارتون نیست این جذف میکنه اون میدوه میاد میزنه رو صفحه شاعرا چه گناهی کردن باشماها !!!
هی میخوام ابروشون رونبرم نمیزارن
درصورتی که ایراد عقلیه نه فنی کمبود شعوره ! شاعری! نه مشکلات شعری! و ایراد حسادته نه مشکل شعر وایراد تحمل نکردن شاعر وحسادت به بهتر بودن اونه نه شئونات اسلامی ومحدودیتای قانونی شعر
ممکنه این مشکل دادا رو هم حل کنن تا درقبال حرف من خودشون روموجه کنن مثه همیشه اما دوستان بدونید شعرنو منصفانه بی طرفانه وبا وجدان کاری عمل نمیکنه دیگه خود دانید
اینم سایتی که ازش برات گفتم که کرم ابادی صدسال بدوه یدونه ازنویسنده ها وشاعرای این سایت اگه در قید حیات باشن به شعرنو نگاه نمیکنن چه برسه مثه من احمق برن توش شعرهم بزنن وچنین برخوردهائوی رو هم تحمل کنن:
جهره های ماندگار :سایت جناب اقای استاد کاوه حسابی
<A href="http://243.blogfa.com/" target=_blank>[url=http://243.blogfa.com/]http://243.blogfa.com/[/url]
اینهم اطلاعیه که مجدد میزنم":
پیامی ازجناب اقای دادا دریافت کردم که فکر میکنم دوستان عضو اندیشه ی مانا نیز مایل به خوندن این متن باشند
متن از جناب آقای ایوالفضل دادا شاعر خوب شعرنو:
سلام بر بزرگوار !
این خبر را به خدمتتان برسانم که :
ورود من فقط و فقط به سایت شعر نو« ارور» می دهد .
یعنی به هیچ سایتی« ارور» نمی دهد و فقط به شعر نو مشکل ایجاد می کند .
احتمال می دهم این کار از سوی خود سایت شعر نو باشد .
من به دوستان عرض کرده بودم که شعر ( زلال ) در سایت شعر نو هم در دوم بهمن ظهور خواهد کرد اما از فرط حسادت بطور منافقانه درب را به رویم بسته اند . اگر دیدید که تا بعد از ظهر دوم بهمن خبری در سایت شعر نو در خصوص تولد و ظهور شعر زلال نشده است - استدعا دارم خبر فرمایید دوستان به وبلاگ ( زلال های دادا ) مراجعه فرمایند .
بسیار متشکرم و از شعر زیبایتان متاثر و محظوظ گشتم
پایان متن
با امید موفقیت تمامی شاعران ونویسندگان اهل ادب
اما صرف نظر از شوخی جدی کارخوبی بود وخوندنی
درمورد شعرنو واینکه شعری تائید میشه نمیشه اشکال شعرنو اینه که احساسات شخصی رو در کنار کارشون قرار دادن وبیشتراوقات هم که اجازه تائید نمیدن پای احساسات شخصی درمیونه درصورتی که اینگونه رفتارها در سایت ادبی اصلا مناسب یه سایت نیست وآدم نباید وقتی با شعر وشاعر سروکار داره به شخصیت شاعر کاری داشته باشه یا اگه خودش از چیزی یا کسی خوشش نمیاد بزاره این روی وجدان کاریش اثر بزاره وکسانی رو با تائید نکردنِ اشعارشون هم دلسرد هم ناراحت کنن سابقه این جریان وتجربه ش رو من روی شعر آقای فکری دارم که ایشون بمن خبر دادن که شعرشون در شعرنو تائید نشد وازم خواهش کردن با اقای کرم ابادی تماس بگیرم ومن شعرایشون رو خوندم دیدم نه تنها موردی نداره بلکه شعر باارزشی هم هست وشعرشون روبردم ودرسایت جاودانه ها زدم با نقدی برشعرنو که بابا قدرت درک شما اگه پائینه چرا با شعر وشاعر میجنگید .
همون شعر بااینکار من تائید گرفت!!! ومعلوم شد مشکل شعر وشاعر نیست مشکل عقل واحساسات اقایون پشت صحنه س که ازخودشون بهتر رو نمیتونن ببینن وانقدرم مشابه این مسائل رو دیدم ودوستانی دعوت شده ازسوی من در شعرنو برام ایمیل زدن که اشعارشون تائید نمیشه وسرانجام هم شعرنو رو بابت همین مسائل ترک کردن نمونه شاعر آقای گمنام که درشعر بسیارهم چیره دست هستند توجه بفرمائید که اکثر خوبای شعر نو مثل جناب اقای شمس الدین وخانم زهرا پریشان واقای ظهرابی و...بسیاری دیگه که وقتی شما به شعرنو در5 ساله گذشته نمیومدید حضور مستمر داشتند در یکسالی که من بیماربودم وبه شعرنو نیومدم اونجا رو یک بیک ترک کردن.
اخیرا هم اقای ظهرابی رفتن وفهمیدن که درشان ایشون نیست با چهارتا اماتوری که پشت صحنه نشستن سروکله بزنن ویکی دو سه تا دوست دیگه ای که متاسفانه شما هرگز اشعارشون رو درمدت بودن ایشان نخوندید چون در شعرنو تشریف نداشتید اما دیوان اشعارشون رو برای من حتی ایمیل کرده بودند بااینوصف وقتی هم کسی انتقاد میکنه به اعمال اینها در شعرنو ازجمله من که نوشتم :نقد کننده شعرنو لطفا خودشون رو معرفی کنن اولب نوشته رو حذف کردن بعد نمیدونم چی شد مجدد زدن به صفحه اصلی وبعد هم بدون خبر اعضای شعرنو بنده رو و عضویتم رومسدود کردن!!!!
درحالی که جایگاه من در شعر جائی نیست که امثال اینها بتونن با مسدود کردن من در دنیای شعر منو مسدود کنن وخیلیا ارزو دارن اسمشون جائی باشه که همین الان اسم من هست ولی من هرگز اینو علنا اعلام نکردم اما الان میکنم !!!تا همه بدونن شعرنو با شاعرین چطور برخورد میکنه وقتی میبینه حق با اوناست
وهمونجور که الان اطلاعیه دادم جناب دادا هم مستثنی از اینکوته فکر وعملکرده های غلط هشعرنو و دست اندرکارانش نبودن وایشون یعنی
جناب اقای بوالفضل دادا هم خبر دادن شعرنو در ورودیش رو برای سبک جدید ایشون سبک زلال چندروزیه بسته وازم خواستن به دوستان شاعر اینو خبر بدم سایتی که باسم شتونات اخلاقی واسلامی اما با حسادتای شخصی وتفکرات شخصی وفردی با یک شاعر برخورد میکنه در مقامی نیست که یک شاعرخوب شعر زیباش رو ببره اونجا بزنه وارزش ومقام خودش رو پائین بیاره دوستان برای من مینویسند خانوم شیدا برگرد اما شعرنو جرات نداره به کسی بنویسه که ما خانم شیدا رو مسدود کردیم تا پیش ازکاری که با اقای دادا کردن من هرگز نه خواستم اینو عنوان کنم بصورت علنی نه حتی خواستم بگم من خودم جز کدوم شاعرام ویا اسمم درکجا ها ثبت شده
اما الان میگم چون دیگه فکر میکنم حق وحقوق شاعر ونویسنده در شعرنو زیر پا لگدمال میشه واینجا درجایگاهی نیستن که چنین حقی بهشون داده باشه این حق رو شما ئید که دارید بهشون میدید با گذاشتن شعرتون در شعرنو وایجاد یه سایت که بدون شما وجود خارجی نخواهد داشت!!!
همینطور شخصیتش واین ها درشان ومقامی نیستن که چنین کاری با یک شاعر خوب بکنند وهربار هرکاری کردن که من ازشون ایراد گرفتم یا دیگران گرفتن ,اینها انداختن به گردن نت ومشکلات فنی وهمه هم دروغ بوده چون من بخوبی میدونستم که جریان چیه فقط نمیخواستم ابروشون رو ببرم اما الان عصبانیم از دیشب بخاطر اقای دادا سخت عصباینم
این اقایون هربار به بهانه اینکه ما محدودیت داریم با اشعارشاعرین مخالفت میکنن ومیگن در شان شتونات جمهوری اسلامی نیست!!! درصورتی که این سواستفاده از نام جمهوری اسلامیه ودرصورتی که اینگونه مخالفتهارو من دربهتری سایتای شعر هرگز ندیدم نمونه
سایت جامع ادبی ایران که همون اشعاررو بدون هیچ مشکلی در صفحه اصلیش میزنه اینهمه هم شاعرشو ازیت نمیکنه ادرس
[url=http://beyt.ir/]]http://beyt.ir/]http://beyt.ir/[/url]من هرگز به کسی نگفتم که برخوردای شعرنو باخودم چی بوده البته باتمامی این اوصاف اقای کرم ابادی رو همیشه دوست داشتم بعنوان یک دوست وکاری باین ندارم که پشت
صحنه شعرنو چه خبره وحتی گاه مستقیم وغیر مستقیم وگاه علنا اقای شوان رو صفحه ی اصلی وخیلیا دیگه چقدر بی حرمتی به شاعران دیگه روا داشتند که درخور شخصیت خودشونه نه اون شاعر
.!!!!
ولی دیگه یسه من دیگه اینجا علنا اعلام میکنم نه سایت شعرنو رو قبول دارم نه اقای شوان رو هرگز قبول داشته ودارم نه ناقد پشت صحنه ی ترسوی اونها رو قبول دارم که میترسه اسمشو بده واگه اهل فن بود باید افتخار میکرد که اسمش زیر نقداش باشه !!! وحتما مشکل داره گه پشت اسم شعرنو وپشت آقای کرم ابادی خودشو قایم کرده واگه بهترین شاعر نویسنده ی عالم چرا میترسه بگه من کیم من همینو نوشتم ومنو مسدود کردن
اینجا دیگه انجمن خودمه و نظراتم رو علنا اعلام میکنم که خانوم واقایون در شعرنو بعنوان یک محفل ادبی یه جای درست ومناسب برای شاعر وشعر نیست که درسایت نامعتبر خودش داره از موقعیتای خودش سواستفاده میکنه وپروبال شاعرای مارو میشکنه
وعواملی که اینجور برخوردارو بیشتر دارن خود اقای کرم ابادی نیست ولی همینکه ایشون مدیرند وچنین پروبالی بدیگران درشعرنو دادن که کسانی شاعران رو اینطور دلسرد کنن وبخاطر ناقد شعرنو که باسم شعرنو بدون معرفی شخصی خودش میاد نقد میکنه ونمیدونم دردش چیه که میترسه اسمشو رو کنه وهمه وهمه مشکل واختلاف من باهاشون بوده وهست شما برید عضویت بدید بزنن اینجوری با حرمت وشخصیت وقلمتون بازی هم بشه من اینجا رو رایگان باز کردم چون شعر مهمه ادب مهمه شاعر مهمه قلم تراشیده ونتراشیده وتموم شده هزار شاعری مهمه که در شعر وادئب لازم نیست بمن باج بدن تا شعرشون روی صفحه انجمن زده بشه افتخار میکنم که شعرشون رو بمن بدن برای ما بزارن وسر تعظیم برای اون کوچولوی شعره تا بزرگترینای شعر هم فرود میارم
وحالا که من نوشتم تره برای کسی خورد نمیکنم که زیر پای حرفش اسمشو وامضاشو نمیزنه بابت همینکه ایشون رو نگه داشت اما بخودش اجازه داد بامن چنین برخوردی داشته باشه (هرچند من جلوتراز مسدود شدن خداحافظی کردم همراه با اقای امیر شکیبا اما حتی به امیسر شکیبا هم نگفتم درد چیه چراچون نیازی به شعرنو ندارم که بخوام گله کنم ) برام تاصلا مهم نیست شعرنو رو زمین باشه یا نباشه اما اونا برای اینکه دفاترمو درشعر نو نبندم مسدودم کردن درحالی که هرکسی اختیار شعر خودشو داره وحق ندارن منو بروی دفاتر خودم واشعار خودم ببندن
برای همینها اقای کرم ابادی رو به هیچ وجه نمیبخشم فقط ایشون برن و اینو ببینند ونگاه کنند که کدوم یکی از شاعران ومنتقدینی که ایشون ازشون حمایت میکنن وبخاطر اونها با این شکل با من برخورد میکنن دراینجا دراین سایتی که ادرس میدم اسمشون هست که اسم من هست !! ومن چه طی سالهای گذشته تا حال نمیخواستم اینو بگم یا بنویسم اما با برخوردی که با دادا عزیز شد( واحتمالا اینو که بخونن جناب دادا رو هم مثل اقای فکری نمیتونن منکر کارشون بشن ومجبور میشن ایشون رو مجدد بزارن بره شعرنو) واسمشو طبق معمول بزارن اینکه شما اشتباه کردید ایراد فنی بود نه مشکل ما وبعدشم منو بده کنن که همهخسیال کنن بنده روانیم دنبال دردسرم وخوشم میاد باامثال اینا در بیافتم!!! نه بابا جون من بیکار نیستم ولی نمیزارم حق منو پایمالا کردین حق یمکی دیگه رو هم بکنین حالا داداست یا فکری یا هرکدوم از شاعرای خوب دیگه!!!!!واینجوری همه رو ساکت می کنن که نقص فنیه نه نقص نگاه ودیدگاه شماست یببرید فکراتون رو از این کونته فکری دربیارید برید بفهمید شعر یعنی چی شاعر یعنی چی اونوقت سایت ادبی بزنید شما شعور شعر ندارید که اینجوری برخورد میکنید با یه شاعر نوگرا چون دادا!!!
اما ازالان ببعد من دشمن شعرنو هستم بخاطر خودم وهمه شاعرانی که اونجا رو ترک کردن ومداوم دارن ازاین سایت صدمه میبینن .چنین حق و اجازه ای رو هیج سایت ادبی ای نداره که ما به شما بدیم
توجه کرده باشید تعداد اشعار روزانه ی شعرنو نصف شده طوری که الان بعضی شاعرا رو ی صفحه با محدودیت یک شعر درروز سه تا چهار شعر روی صفحه روزانه دارن تازه رفته برام آی ایرم باز کرده شما اوئلیشو نتونستی درست بچرخونی لااقل کتارو بده دست کاردان بدونه چیکار داره میکنه شما ها حتی برنامه ریزی دست وحسابی توی کارتون نیست این جذف میکنه اون میدوه میاد میزنه رو صفحه شاعرا چه گناهی کردن باشماها !!!
هی میخوام ابروشون رونبرم نمیزارن
درصورتی که ایراد عقلیه نه فنی کمبود شعوره ! شاعری! نه مشکلات شعری! و ایراد حسادته نه مشکل شعر وایراد تحمل نکردن شاعر وحسادت به بهتر بودن اونه نه شئونات اسلامی ومحدودیتای قانونی شعر
ممکنه این مشکل دادا رو هم حل کنن تا درقبال حرف من خودشون روموجه کنن مثه همیشه اما دوستان بدونید شعرنو منصفانه بی طرفانه وبا وجدان کاری عمل نمیکنه دیگه خود دانید
اینم سایتی که ازش برات گفتم که کرم ابادی صدسال بدوه یدونه ازنویسنده ها وشاعرای این سایت اگه در قید حیات باشن به شعرنو نگاه نمیکنن چه برسه مثه من احمق برن توش شعرهم بزنن وچنین برخوردهائوی رو هم تحمل کنن:
جهره های ماندگار :سایت جناب اقای استاد کاوه حسابی
<A href="http://243.blogfa.com/" target=_blank>[url=http://243.blogfa.com/]http://243.blogfa.com/[/url]
اینهم اطلاعیه که مجدد میزنم":
پیامی ازجناب اقای دادا دریافت کردم که فکر میکنم دوستان عضو اندیشه ی مانا نیز مایل به خوندن این متن باشند
متن از جناب آقای ایوالفضل دادا شاعر خوب شعرنو:
سلام بر بزرگوار !
این خبر را به خدمتتان برسانم که :
ورود من فقط و فقط به سایت شعر نو« ارور» می دهد .
یعنی به هیچ سایتی« ارور» نمی دهد و فقط به شعر نو مشکل ایجاد می کند .
احتمال می دهم این کار از سوی خود سایت شعر نو باشد .
من به دوستان عرض کرده بودم که شعر ( زلال ) در سایت شعر نو هم در دوم بهمن ظهور خواهد کرد اما از فرط حسادت بطور منافقانه درب را به رویم بسته اند . اگر دیدید که تا بعد از ظهر دوم بهمن خبری در سایت شعر نو در خصوص تولد و ظهور شعر زلال نشده است - استدعا دارم خبر فرمایید دوستان به وبلاگ ( زلال های دادا ) مراجعه فرمایند .
بسیار متشکرم و از شعر زیبایتان متاثر و محظوظ گشتم
پایان متن
با امید موفقیت تمامی شاعران ونویسندگان اهل ادب
اين مطلب آخرين بار توسط فرزانه شیدا در الخميس يناير 21, 2010 3:14 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
درود بر شیدای گرامیم
از مهر شما سپاس گذارم و باید عرض کنم علاقه وافری به ترشی و شور دارم که دل کندن از آنها ارادهای پولادین می خواهد که به جنس اراده کاهی من شاید نخورد
در مورد کوچ پرستویی چون شما از سایت شعر نو بدلایلی که فرمودید ، خیلی متاسفم شدم چرا که وزنه سنگین و شاعره ای توانمند را از دست دادند و شاید حالا حالا متوجه این خسارتی که به پیکره سایت شعر نو آمده نشوند...زیرا جهالت پرده ای است که مانع از درخشندگی خورشید ها می گردد و این حماقتی که مسببین این رخداد باعث شدند ، اول از همه ریشه خودشان را می خشکاند وگلستانشان را به کویر زرد و متروک بدل خواهد کرد که این اتفاق در شرف انجام است...هر چند گلهایی در آن گلستان وجود دارند که من به وجودشان دل خوشم و برای دیدار آنها لحظه شماری میکنم و امیدوارم تا مدیریتی توانا باعث خرمی دوباره اش گردد واین هرج و مرج و آنارشیست ادبی را پایان دهد تا دوباره دوستان در کنار هم در جهت ترقی ادب و هنر کشور تلاش کنند
با سپاس از شیدای گرامیم
__________________________________________
شیدا:
منم ترشی رو باندازه شیرینی دوست دارم ودوتائیمون میخوریم وبالاخره هم یه چیزی میشیم این خط اینم نشون:
-/
حالا ببین!! ...و تا کور شود هرآنکه نتواند دید یعنی همونائی که من میدونمو تو میدونی وطوطی میدونه وبالاخره عالم وادم میدونه جژ خودشون هههههههه
شاد ومانا باشید
از مهر شما سپاس گذارم و باید عرض کنم علاقه وافری به ترشی و شور دارم که دل کندن از آنها ارادهای پولادین می خواهد که به جنس اراده کاهی من شاید نخورد
در مورد کوچ پرستویی چون شما از سایت شعر نو بدلایلی که فرمودید ، خیلی متاسفم شدم چرا که وزنه سنگین و شاعره ای توانمند را از دست دادند و شاید حالا حالا متوجه این خسارتی که به پیکره سایت شعر نو آمده نشوند...زیرا جهالت پرده ای است که مانع از درخشندگی خورشید ها می گردد و این حماقتی که مسببین این رخداد باعث شدند ، اول از همه ریشه خودشان را می خشکاند وگلستانشان را به کویر زرد و متروک بدل خواهد کرد که این اتفاق در شرف انجام است...هر چند گلهایی در آن گلستان وجود دارند که من به وجودشان دل خوشم و برای دیدار آنها لحظه شماری میکنم و امیدوارم تا مدیریتی توانا باعث خرمی دوباره اش گردد واین هرج و مرج و آنارشیست ادبی را پایان دهد تا دوباره دوستان در کنار هم در جهت ترقی ادب و هنر کشور تلاش کنند
با سپاس از شیدای گرامیم
__________________________________________
شیدا:
منم ترشی رو باندازه شیرینی دوست دارم ودوتائیمون میخوریم وبالاخره هم یه چیزی میشیم این خط اینم نشون:
-/
حالا ببین!! ...و تا کور شود هرآنکه نتواند دید یعنی همونائی که من میدونمو تو میدونی وطوطی میدونه وبالاخره عالم وادم میدونه جژ خودشون هههههههه
شاد ومانا باشید
آرش بهروزی- کاربر نیمه فعال انجمن
- تعداد پستها : 58
امتیاز : 163725
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 29
Join date : 2009-12-19
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
سلام جناب طوطی
بدون تعارف می رم سراغ نقد شعرتان با توجه به اینکه 18 سال دارید .
1 = اولا نوشته اند غزل و این قطعه است و غزل نیست و درثانی به قولی خانم فرزانه اگر مصرع اول را هم درست کنید تعداد ابیات غزل به این درازی نیست . معمولا غزل بین 5 تا 13 بیت می شود و زیباترین آنان 9 بیت است .
2 = استفاده از کلمات تکراری بسیار است
3 = قافیه ها بسیار اشکال دارد و این البته فعلا برای شما جای ایراد ی نیست اما بدانید ( ی ) های خطاب یا نکره با بقیه ( ی) ها قافیه نمی شود یعنی شما نمی توانید ( چشم یاری داشتن را ) با ( مهاری داشتم ) قافیه کنید . یا تمام (ی) را باید نکره بگیرد یا در بین دیگر ( ی) ها (ی) نکره نداشته باشید . وگرنه قافیه غلط از آب در می آید .
4 = ( کاش می شد دام عشاق از دلم بیرون زنم ) اصلا مفهوم ندارد فقط با کلمات بازی کرده اید و بیشتر ابیات چنین است .
5 = دوست شاعرم چون در اول راه هستید و با این ذوق شعری در آینده حتما موفق خواهید بود به چند نکته دقت کنید :
همیشه تعداد ابیات را در ( منظورم شعر کلاسیک و در قالب غزل است ) فعلا در حد 7 بیت نگهدار و قوانین شعر را از نوشته ی بزرگان حتما مطالعه کن و دیوان های شاعران حال و گذشته را هم به طور مستمر چه شعر نیمایی و یا شعر کلاسیک حتما مطالعه کن . فعلا تا اینجا مزاحمت کافی است تا شعر دیگرت انشاالله
بدون تعارف می رم سراغ نقد شعرتان با توجه به اینکه 18 سال دارید .
1 = اولا نوشته اند غزل و این قطعه است و غزل نیست و درثانی به قولی خانم فرزانه اگر مصرع اول را هم درست کنید تعداد ابیات غزل به این درازی نیست . معمولا غزل بین 5 تا 13 بیت می شود و زیباترین آنان 9 بیت است .
2 = استفاده از کلمات تکراری بسیار است
3 = قافیه ها بسیار اشکال دارد و این البته فعلا برای شما جای ایراد ی نیست اما بدانید ( ی ) های خطاب یا نکره با بقیه ( ی) ها قافیه نمی شود یعنی شما نمی توانید ( چشم یاری داشتن را ) با ( مهاری داشتم ) قافیه کنید . یا تمام (ی) را باید نکره بگیرد یا در بین دیگر ( ی) ها (ی) نکره نداشته باشید . وگرنه قافیه غلط از آب در می آید .
4 = ( کاش می شد دام عشاق از دلم بیرون زنم ) اصلا مفهوم ندارد فقط با کلمات بازی کرده اید و بیشتر ابیات چنین است .
5 = دوست شاعرم چون در اول راه هستید و با این ذوق شعری در آینده حتما موفق خواهید بود به چند نکته دقت کنید :
همیشه تعداد ابیات را در ( منظورم شعر کلاسیک و در قالب غزل است ) فعلا در حد 7 بیت نگهدار و قوانین شعر را از نوشته ی بزرگان حتما مطالعه کن و دیوان های شاعران حال و گذشته را هم به طور مستمر چه شعر نیمایی و یا شعر کلاسیک حتما مطالعه کن . فعلا تا اینجا مزاحمت کافی است تا شعر دیگرت انشاالله
aabtin- تعداد پستها : 2
امتیاز : 162602
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 0
Join date : 2010-01-21
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
________________________aabtin نوشته است:سلام جناب طوطی
بدون تعارف می رم سراغ نقد شعرتان با توجه به اینکه 18 سال دارید .
1 = اولا نوشته اند غزل و این قطعه است و غزل نیست و درثانی به قولی خانم فرزانه اگر مصرع اول را هم درست کنید تعداد ابیات غزل به این درازی نیست . معمولا غزل بین 5 تا 13 بیت می شود و زیباترین آنان 9 بیت است .
2 = استفاده از کلمات تکراری بسیار است
3 = قافیه ها بسیار اشکال دارد و این البته فعلا برای شما جای ایراد ی نیست اما بدانید ( ی ) های خطاب یا نکره با بقیه ( ی) ها قافیه نمی شود یعنی شما نمی توانید ( چشم یاری داشتن را ) با ( مهاری داشتم ) قافیه کنید . یا تمام (ی) را باید نکره بگیرد یا در بین دیگر ( ی) ها (ی) نکره نداشته باشید . وگرنه قافیه غلط از آب در می آید .
4 = ( کاش می شد دام عشاق از دلم بیرون زنم ) اصلا مفهوم ندارد فقط با کلمات بازی کرده اید و بیشتر ابیات چنین است .
5 = دوست شاعرم چون در اول راه هستید و با این ذوق شعری در آینده حتما موفق خواهید بود به چند نکته دقت کنید :
همیشه تعداد ابیات را در ( منظورم شعر کلاسیک و در قالب غزل است ) فعلا در حد 7 بیت نگهدار و قوانین شعر را از نوشته ی بزرگان حتما مطالعه کن و دیوان های شاعران حال و گذشته را هم به طور مستمر چه شعر نیمایی و یا شعر کلاسیک حتما مطالعه کن . فعلا تا اینجا مزاحمت کافی است تا شعر دیگرت انشاالله
سلام دوست عزیز به صدای اندیشه ی مانا خوش آمدید ممنونم از نقد خوب شما منهم استفاده بردم کاش اطلاعات بیشتری ازخودتون در بخش اعضا میگذاشتید تا بیشتر با شما آشنا شویم .امید موفقیت شمارو دارم با تشکر :
فرزانه شیدا
:study:
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
aabtin نوشته است:سلام جناب طوطی
بدون تعارف می رم سراغ نقد شعرتان با توجه به اینکه 18 سال دارید .
1 = اولا نوشته اند غزل و این قطعه است و غزل نیست و درثانی به قولی خانم فرزانه اگر مصرع اول را هم درست کنید تعداد ابیات غزل به این درازی نیست . معمولا غزل بین 5 تا 13 بیت می شود و زیباترین آنان 9 بیت است .
2 = استفاده از کلمات تکراری بسیار است
3 = قافیه ها بسیار اشکال دارد و این البته فعلا برای شما جای ایراد ی نیست اما بدانید ( ی ) های خطاب یا نکره با بقیه ( ی) ها قافیه نمی شود یعنی شما نمی توانید ( چشم یاری داشتن را ) با ( مهاری داشتم ) قافیه کنید . یا تمام (ی) را باید نکره بگیرد یا در بین دیگر ( ی) ها (ی) نکره نداشته باشید . وگرنه قافیه غلط از آب در می آید .
4 = ( کاش می شد دام عشاق از دلم بیرون زنم ) اصلا مفهوم ندارد فقط با کلمات بازی کرده اید و بیشتر ابیات چنین است .
5 = دوست شاعرم چون در اول راه هستید و با این ذوق شعری در آینده حتما موفق خواهید بود به چند نکته دقت کنید :
همیشه تعداد ابیات را در ( منظورم شعر کلاسیک و در قالب غزل است ) فعلا در حد 7 بیت نگهدار و قوانین شعر را از نوشته ی بزرگان حتما مطالعه کن و دیوان های شاعران حال و گذشته را هم به طور مستمر چه شعر نیمایی و یا شعر کلاسیک حتما مطالعه کن . فعلا تا اینجا مزاحمت کافی است تا شعر دیگرت انشاالله
بادرود به دوست گرامیم و سپاس از نقد زیبایشان
چند مطلب را با اجازه شما عنوان می کنم:
دوبیت از این غزل در پرانتز آورده شده و انتخابیست...یعنی تعدادابیات به همان 13 بیت می رسد...این شعر در یک هم آوایی ادبی و فراخوان غزل سرایی که در سایت شعر نو بر اساس غزلی از سرکار خانم سیمین بهبهانی با عنوان "کاش من هم همچو ياران عشق يارى داشتم
کاش من هم جان از غم بى قرارى داشتم"
.....
سروده شده و قرار بود فقط یک بیت از هر شاعری انتخاب شود و در کل 7بیت جهت ساخت یک غزل منتخب سایت برگزیده شود...دوست گرامیمان پرستو جمشیدی با استعدادی که داشتند بر خلاف سایر دوستان که هر کدام تنها یک ونهایتا چهار بیت گفتند ، تمامی ابیات فوق را یک شبه سروند و ارسال کرند...که 8 بیت ازآن تا قسمت آخر گزینش و بالاتر از شاعران توانمندی که نام نمیبرم ، قرار گرفت ،
در مورد قافیه ها اگر اشکالی وجود داشت حتما در مراحل اولیه گزینش ، مثل سایر ابیات نادرست ، حذف می شد...بار دیگر به واژه های قافیه و حروف آن توجه شما را جلب می کنم :مهاری...و یاری...چرا نمی توانند هم قافیه باشند؟ حروف قافیه تشکیل دهنده مهاری مشتمل بر ا+ر+ی و یاری هم = ا+ر+ی ،می باشد چنانچه حرف( ی) نکره آنها را نیز حذف کنیم که فرمایش شما کاملا صحیح است...حروف (ا ) و (ر ) قافیه ی واژه مهاری و یاری می باشند و از لحاظ قوانین قافیه اشکالی در آنها نمی بینم ، و اتفاقا قافیه ها ی این شعر ، از صحت ادبی برخوردارند و به نظرم این قسمت از نقد زیبا شما بهتر است باز نگری شود و در مورد مطلع غزل هم همان بیت اول باید ویرایش شود که داستان خلق آن را برایتان تشریح کردم...خانم جمشیدی نمی خواستند این ابیات را جهت خلق یک غزل بکار برند ، این فکر پیشنهاد حقیر بود تا از این ابیات جهت تشکیل در یک غزل یادگاری استفاده شود ..البته نیاز به ویرایش و پرداخت دارد که فرامین شما در این راستا بسیار ارزشمند میباشد...و در آخر به نوبه خود از دانش ادبی شما بهر مند گشتم و از وقتی که گذاشتید و زحمتی که متقبل شدید کمال سپاس را دارم
آرش بهروزی- کاربر نیمه فعال انجمن
- تعداد پستها : 58
امتیاز : 163725
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 29
Join date : 2009-12-19
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
[b]سلاااااام آجی شیداااا جوووون خودمو بابایی => ARA$H <= تووووووپه خودم !
و البته سلاااام به جناب آقای ( اسمتون که مذکره ! ) آبتین !
خوبم / شماها خوبین ؟
آجی دیروز تمامه حرفاتو خوندم ولی چون از دیشب به نت دسترسی نداشتمو فقط تونستم یه کوچولو با خطم کانکت بشم ... دیگه نتونستم بهت سر بزنم !
حرفاتو خط به خط خوندمو نمی دونی چقدر کیف کردم وقتی هرجا که اسمه فرده مذکوره رو آورده بودی نوشته بودی : کرم آبادی !
چون مـــــــــــــــــن عددی نیستم / فعلا" کاری به کارم ندارن / جز اون یه بار که به حرفام اوله شعرام اومدو گیر داد !
آخه به اون میگن سایت ؟
بعده 3 سال تازه عکسی که وا3 پروفایلت میذاریو می عوضن ... جدی میگم .. مـــــــــــــــن 3 روز پیش عکسمو چنجیدم / تازه الآن دیدم عوض شده !
وااااای آجی اگه تو نبودی ما چیکار می کردیم ؟
به خدا خیلی ماهی آجی جووووووونم !
اینم ستاره وا3 آجی شیداااااای خودم :
آجی گوووووربووووونه مرامت برم الهی !
ببینم آجی جریانه دفتره شعر چیه ؟
بابایی جوجو بهم خبر داد گفت اسمه دفتره شعر بگم !
همون * عشـــــــــــــــــــق پری * دیگه / به هوای اولین شعرم ! :x
خب .... الآن نمی تونم زیاد بحرفم ... کلی کار دارم !
یه سلامو علیکی هم با آبتین بکنمو برم !
سلاااام آبتین چطوری ؟
خوبم / خوبی ؟
دستت خیلی مرسی ممنون که راهنماییم کردیو در کل خوندیش !
دیگه شرمنده ... هنوز وا3 این حرفا کوچیکم / وا3 اینجور کارا زودم !
ولی این به اصطلاح غزل جریان داره !
بیت اولشو یادم نمیومد ... تو شعره نو بیته اولشو داده بودنو ... تورو خدا جریانشو بی خیال شو که وقته تایپیدن ندارم / بعدا" اگه شد مفصلا" توضیحشو میدم !
بعدشم مــــــــــــــــــن که اسمم طوطی نیست ! ;)
para$2 ! هستش ! :arrow:
این صفته طوطی هم جریانش بینه مــــــــــــــــــنو بابایی => ARA$H <= و آجی شیدااااااائه / که اگه زودتر عضو شده بودی می فهمیدیش !
ولی مـــــــــــــــــن این به اصطلاح غزلو به یه کسی که تازه کتابش چاپ شده نشونیدم ... نگو بی سواته که طرفو همه قبولش دارن !
نمی دونم / درسته مـــــــــــــــــن خیلی بی سوادم / حتما" هم بیشتر باید مطالعه کنم !
خب آجی جووووووونم اسمه دفترمم که گفتم دیگه برم که زنم رو گازه ( نه ! سوسنگرد نیست ! ) 1254 تا بچمونم تو مکروفرن !
کاری باری ؟
گووووووربووووونت برم بابایی => ARA$H <= جوجو و آجی شیداااااای مهربونه خودم !
فعلا" تا بعدا" ... ! [/b]
Only :
*" Kamran & HOOman "*
BY :
*" KaHOOp "*
و البته سلاااام به جناب آقای ( اسمتون که مذکره ! ) آبتین !
خوبم / شماها خوبین ؟
آجی دیروز تمامه حرفاتو خوندم ولی چون از دیشب به نت دسترسی نداشتمو فقط تونستم یه کوچولو با خطم کانکت بشم ... دیگه نتونستم بهت سر بزنم !
حرفاتو خط به خط خوندمو نمی دونی چقدر کیف کردم وقتی هرجا که اسمه فرده مذکوره رو آورده بودی نوشته بودی : کرم آبادی !
چون مـــــــــــــــــن عددی نیستم / فعلا" کاری به کارم ندارن / جز اون یه بار که به حرفام اوله شعرام اومدو گیر داد !
آخه به اون میگن سایت ؟
بعده 3 سال تازه عکسی که وا3 پروفایلت میذاریو می عوضن ... جدی میگم .. مـــــــــــــــن 3 روز پیش عکسمو چنجیدم / تازه الآن دیدم عوض شده !
وااااای آجی اگه تو نبودی ما چیکار می کردیم ؟
به خدا خیلی ماهی آجی جووووووونم !
اینم ستاره وا3 آجی شیداااااای خودم :
آجی گوووووربووووونه مرامت برم الهی !
ببینم آجی جریانه دفتره شعر چیه ؟
بابایی جوجو بهم خبر داد گفت اسمه دفتره شعر بگم !
همون * عشـــــــــــــــــــق پری * دیگه / به هوای اولین شعرم ! :x
خب .... الآن نمی تونم زیاد بحرفم ... کلی کار دارم !
یه سلامو علیکی هم با آبتین بکنمو برم !
سلاااام آبتین چطوری ؟
خوبم / خوبی ؟
دستت خیلی مرسی ممنون که راهنماییم کردیو در کل خوندیش !
دیگه شرمنده ... هنوز وا3 این حرفا کوچیکم / وا3 اینجور کارا زودم !
ولی این به اصطلاح غزل جریان داره !
بیت اولشو یادم نمیومد ... تو شعره نو بیته اولشو داده بودنو ... تورو خدا جریانشو بی خیال شو که وقته تایپیدن ندارم / بعدا" اگه شد مفصلا" توضیحشو میدم !
بعدشم مــــــــــــــــــن که اسمم طوطی نیست ! ;)
para$2 ! هستش ! :arrow:
این صفته طوطی هم جریانش بینه مــــــــــــــــــنو بابایی => ARA$H <= و آجی شیدااااااائه / که اگه زودتر عضو شده بودی می فهمیدیش !
ولی مـــــــــــــــــن این به اصطلاح غزلو به یه کسی که تازه کتابش چاپ شده نشونیدم ... نگو بی سواته که طرفو همه قبولش دارن !
نمی دونم / درسته مـــــــــــــــــن خیلی بی سوادم / حتما" هم بیشتر باید مطالعه کنم !
خب آجی جووووووونم اسمه دفترمم که گفتم دیگه برم که زنم رو گازه ( نه ! سوسنگرد نیست ! ) 1254 تا بچمونم تو مکروفرن !
کاری باری ؟
گووووووربووووونت برم بابایی => ARA$H <= جوجو و آجی شیداااااای مهربونه خودم !
فعلا" تا بعدا" ... ! [/b]
Only :
*" Kamran & HOOman "*
BY :
*" KaHOOp "*
para$2!_KaHOOp_PH!- کاربر فعال انجمن
- تعداد پستها : 69
امتیاز : 163698
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 15
Join date : 2009-12-20
Age : 33
آدرس پستي :
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
ببخشید انقدر بد شد پستم !
هرکاری کردم درست نشد که نشد ! / 1000000 جور فونت شد !
Only :
*" Kamran & HOOman "*
BY :
*" KaHOOp "*
هرکاری کردم درست نشد که نشد ! / 1000000 جور فونت شد !
Only :
*" Kamran & HOOman "*
BY :
*" KaHOOp "*
para$2!_KaHOOp_PH!- کاربر فعال انجمن
- تعداد پستها : 69
امتیاز : 163698
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 15
Join date : 2009-12-20
Age : 33
آدرس پستي :
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
طوطی جان سلام اسمت هرچی هست واسه من اول واخر طوطی هستی وبس
درنتیجه تغییر نام مقدور نیست متاسفم
اما درمورد اسم دفتر شعرت درمانا « عشق پری»؟؟بابا یه کم شاعرانه ترش کن بخدا همون پارسا «انگلیسیه :
para$2
موندش بالاتره ها. باز حالا فکراتو بکن اگه حتمی حتمی همین اسمو میخوای یعنی : « عشق پری» که چاره ای نیست میزارم برات .فقط دوست داشتم شاعرانه ترش کنی اما هرچی میل خودته همونو میزارم
فقط به بابائی آرشم گفتم باید مدیر داخلیم بیاد تا من اینکارا ورانجام بدم ومتاسفانه اون چندروزیه گرفتاره
بهرشکل ممنون بابت محبتاتون شاد ومانا باشید
: اینم واسه طوطی همیشه خندان خودم
اقای بهروزی ممنون از نظرتون هم از بابت شعر به اطلاعات ماهم افزوده شد ومرسی
گل ارکیده ای هم تقدیم به شما
درنتیجه تغییر نام مقدور نیست متاسفم
اما درمورد اسم دفتر شعرت درمانا « عشق پری»؟؟بابا یه کم شاعرانه ترش کن بخدا همون پارسا «انگلیسیه :
para$2
موندش بالاتره ها. باز حالا فکراتو بکن اگه حتمی حتمی همین اسمو میخوای یعنی : « عشق پری» که چاره ای نیست میزارم برات .فقط دوست داشتم شاعرانه ترش کنی اما هرچی میل خودته همونو میزارم
فقط به بابائی آرشم گفتم باید مدیر داخلیم بیاد تا من اینکارا ورانجام بدم ومتاسفانه اون چندروزیه گرفتاره
بهرشکل ممنون بابت محبتاتون شاد ومانا باشید
: اینم واسه طوطی همیشه خندان خودم
اقای بهروزی ممنون از نظرتون هم از بابت شعر به اطلاعات ماهم افزوده شد ومرسی
گل ارکیده ای هم تقدیم به شما
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
درود شیدای گرامیم
حالتون چطوره؟ می بینم حسابی مشغول نگارش و فعالیت هنری هستید ، کامنت هایی که در جهت پشتیبانی و حمایت " دادا " تو سایت شعرنو گذاشتید ، خوندم دستتون درد نکنه که با همه گرفتاریها ، هنرمندان را حمایت می کنید ، راستی خواستم از تشکیل دفتر شعری به نامم از شما سپاسگذاری کنم ، خیلی خوشحالم کردید ودر من باعث انگیزه ای نو جهت نوشتن مطالب دیگری شدید ، دیدم در آن جا هم چنگولی (طوطی) من اومده بود و منو خیلی شرمنده کرده بود ...گفتم بیام اینجا هم شما را ببینم و از دلتنگی دربیام و هم جواب کامنتشو بدم...
آهای پسر هنوز پرهای پشت لبت سبز نشده ، خوب حرف از زن و بچه و 1254وروجکه دیگه مثل خودت می زنی ...مثل اینکه گردو ها خوب بهت اثر کرده که اینهمه اشتها پیدا کردی ...نه یکی نه دو تا 1254 ...چه خبره..فکر شکمشونو نکردی...آخه من از کجا بیارم شکم هاتونو سیر کنم ...باید برم یه مزرعه گردو بخرم حتما...یا با آجیل فروشی "تواضع"قرار داد ببندم ، پسر حالا سینی مسی هم میخوای ؟ زرشک ، همونم مونده که سمفونیه زنگ اعصاب راه بندازم ...تو که سر از آب و گل در اوردی اینی ...وای بحال اونایه دیگه ...می فهمم منظورت چیه...فکر نکن من .... اها دوباره هوسه سوزن گرد
( سوسن گردو) زده به سرت ، یا نکنه یه آتیشه دیگه سوزوندی ... شیدا جون الن رفتش تو بالکون...من این حرفا رو پیشه شما می گم که بهش اثر کنه...آخه رو شما خیلی حساب وا کرده...شیدا جون دیشب داشتم تو مخفی گاهش می گشتم ، یه مخفی گاه گوشه انباری برای خودش درست کرده و توش پر از خرت و پرته...از گردو و بادوم گرفته تا عکسایه سوزن ته گرد ...خلاصه رفته بودم یه سر گوشی آب بدم دیدم به به به به...چشمم روشن ...نامه های عاشقانه ای نوشته که اگه این هنرپیشه اسمش چی بود؟ آنجلینا لوپز بخونه ، براد پیت رو ول می کنه میاد سراغه نویسنده این نامه ...وای وای...چه شعرایی چه حرفایی...راستش شما که محرمه اسراره مایید...یه کپی از نامش گرفتم ، می خوام برای مامانه سوزن ته گرد (آیلار ) بفرسم ...شاید ما هم یه سرو سامونی گرفتیم ...شیدا جون آدم سنگ هم اون نامه ها رو بخونه ، شن میشه..دلش میریزه و حالی به حالی میشه. ..من نمی دونم این توقسعلی از کجا این حرفا رو میاره ...باباش که منم بی سواده..مامانشم که علم اقتصادش زیون زد بود...نفهمیدم طرفش کیه...سوزن ته گرده ...یا یه قرطیه دیگه ...حالا بالاخره کشیکشو می دم طرفو پیداش می کنم...اوه اوه داره میاد...آره شیدا جون چراغونی امسال خیلی بهتر از پارسال شده....
حالتون چطوره؟ می بینم حسابی مشغول نگارش و فعالیت هنری هستید ، کامنت هایی که در جهت پشتیبانی و حمایت " دادا " تو سایت شعرنو گذاشتید ، خوندم دستتون درد نکنه که با همه گرفتاریها ، هنرمندان را حمایت می کنید ، راستی خواستم از تشکیل دفتر شعری به نامم از شما سپاسگذاری کنم ، خیلی خوشحالم کردید ودر من باعث انگیزه ای نو جهت نوشتن مطالب دیگری شدید ، دیدم در آن جا هم چنگولی (طوطی) من اومده بود و منو خیلی شرمنده کرده بود ...گفتم بیام اینجا هم شما را ببینم و از دلتنگی دربیام و هم جواب کامنتشو بدم...
آهای پسر هنوز پرهای پشت لبت سبز نشده ، خوب حرف از زن و بچه و 1254وروجکه دیگه مثل خودت می زنی ...مثل اینکه گردو ها خوب بهت اثر کرده که اینهمه اشتها پیدا کردی ...نه یکی نه دو تا 1254 ...چه خبره..فکر شکمشونو نکردی...آخه من از کجا بیارم شکم هاتونو سیر کنم ...باید برم یه مزرعه گردو بخرم حتما...یا با آجیل فروشی "تواضع"قرار داد ببندم ، پسر حالا سینی مسی هم میخوای ؟ زرشک ، همونم مونده که سمفونیه زنگ اعصاب راه بندازم ...تو که سر از آب و گل در اوردی اینی ...وای بحال اونایه دیگه ...می فهمم منظورت چیه...فکر نکن من .... اها دوباره هوسه سوزن گرد
( سوسن گردو) زده به سرت ، یا نکنه یه آتیشه دیگه سوزوندی ... شیدا جون الن رفتش تو بالکون...من این حرفا رو پیشه شما می گم که بهش اثر کنه...آخه رو شما خیلی حساب وا کرده...شیدا جون دیشب داشتم تو مخفی گاهش می گشتم ، یه مخفی گاه گوشه انباری برای خودش درست کرده و توش پر از خرت و پرته...از گردو و بادوم گرفته تا عکسایه سوزن ته گرد ...خلاصه رفته بودم یه سر گوشی آب بدم دیدم به به به به...چشمم روشن ...نامه های عاشقانه ای نوشته که اگه این هنرپیشه اسمش چی بود؟ آنجلینا لوپز بخونه ، براد پیت رو ول می کنه میاد سراغه نویسنده این نامه ...وای وای...چه شعرایی چه حرفایی...راستش شما که محرمه اسراره مایید...یه کپی از نامش گرفتم ، می خوام برای مامانه سوزن ته گرد (آیلار ) بفرسم ...شاید ما هم یه سرو سامونی گرفتیم ...شیدا جون آدم سنگ هم اون نامه ها رو بخونه ، شن میشه..دلش میریزه و حالی به حالی میشه. ..من نمی دونم این توقسعلی از کجا این حرفا رو میاره ...باباش که منم بی سواده..مامانشم که علم اقتصادش زیون زد بود...نفهمیدم طرفش کیه...سوزن ته گرده ...یا یه قرطیه دیگه ...حالا بالاخره کشیکشو می دم طرفو پیداش می کنم...اوه اوه داره میاد...آره شیدا جون چراغونی امسال خیلی بهتر از پارسال شده....
آرش بهروزی- کاربر نیمه فعال انجمن
- تعداد پستها : 58
امتیاز : 163725
تعداد تشکرهای انجام شده از این کاربر : 29
Join date : 2009-12-19
رد: غزل آقا طوطی پسره ارشده بابایی جوجو ! :-)
سلام اقا آرش عزیز بابائی خوب که انقدر بفکر شعر واحساسات وخلوتگاه ودلنوشته های پل پسرت هستی مگه قراره خرج زن وبچه اشم شما بدی
بابائی ؟؟نکن ازاینکارا تنبل میشه فردا تو نباشی وحتی یه مسافرت کوچولوئم بری چیکار کنه ؟! بزار زندگی رو یاد بگیره خودش مزرعه پردو رو شخم بزنه وگردوهاشو بکاره واز درختشم بچسنه یکمم به من بده که من میمیرم واسه گردوه تازه چیده شده بااون پوست سبزش که دستای ادمو سیاه میکنه امامیارزه اخرشادم برسه به گردوهاش .بچه شمالیم دیگه چه کنیم اصالت اخر برمیگرده همونوری حتی اگه بزرگ شده تهران باشی وتمام تابستوناش مثه من بدو بدو بری شمال بالای درخت همسایه دنبال چیدن گردوه ها ودویدن زیر بارون تند شمال بدون اینکه اصلا بودنی واسه چی داری میدوی اما بدوی وبدوی وبدوی وانقدر خیس بشی که موش آب کشیده با تعجب بهت بگه توچرا انقدر خیسی هههههههههههه!!! برگردیم به مکاجرا اینهمه راه دویدم حالا باید برگردم پیش شما همه کارای سخت سختو بمن میدید خلاصه.... بعد اخرش این طوطی یه روز میدونی بهت چی میگه تجربه ثابت کرده که میگه اگه تو بابائی خوبی بودی منو مجبور میگردی برم دنبال یکار درست وحسای نه اینکه هی ساپورتم کنی ومن عادت کنم به . حمایت تو اینم نتیجه خوبی ازمن بشنو مرز مرزه وحتی یدنیا عشق اجازه نمیده ادم به بچه اش اونقدر زیادی مهربون باشه که فردا بیاون نتونه زندگی کنه که این محبت نیست واشتباه محظه اما درمورد اشعار ونامه هاش یواشکی بیارش برای ما هم بزن دوست داریم دلمون اب شه براد پیت ویا از
برادر درپیتی ئیگران رو ولش کنیم بیایم بشیتنیم توی خلوت بخوندن نامه های عاشقانه ی این ووروجک
منتظرما چشم براهم نزار
شادباشید وماناوهمواره موفق
بابائی ؟؟نکن ازاینکارا تنبل میشه فردا تو نباشی وحتی یه مسافرت کوچولوئم بری چیکار کنه ؟! بزار زندگی رو یاد بگیره خودش مزرعه پردو رو شخم بزنه وگردوهاشو بکاره واز درختشم بچسنه یکمم به من بده که من میمیرم واسه گردوه تازه چیده شده بااون پوست سبزش که دستای ادمو سیاه میکنه امامیارزه اخرشادم برسه به گردوهاش .بچه شمالیم دیگه چه کنیم اصالت اخر برمیگرده همونوری حتی اگه بزرگ شده تهران باشی وتمام تابستوناش مثه من بدو بدو بری شمال بالای درخت همسایه دنبال چیدن گردوه ها ودویدن زیر بارون تند شمال بدون اینکه اصلا بودنی واسه چی داری میدوی اما بدوی وبدوی وبدوی وانقدر خیس بشی که موش آب کشیده با تعجب بهت بگه توچرا انقدر خیسی هههههههههههه!!! برگردیم به مکاجرا اینهمه راه دویدم حالا باید برگردم پیش شما همه کارای سخت سختو بمن میدید خلاصه.... بعد اخرش این طوطی یه روز میدونی بهت چی میگه تجربه ثابت کرده که میگه اگه تو بابائی خوبی بودی منو مجبور میگردی برم دنبال یکار درست وحسای نه اینکه هی ساپورتم کنی ومن عادت کنم به . حمایت تو اینم نتیجه خوبی ازمن بشنو مرز مرزه وحتی یدنیا عشق اجازه نمیده ادم به بچه اش اونقدر زیادی مهربون باشه که فردا بیاون نتونه زندگی کنه که این محبت نیست واشتباه محظه اما درمورد اشعار ونامه هاش یواشکی بیارش برای ما هم بزن دوست داریم دلمون اب شه براد پیت ویا از
برادر درپیتی ئیگران رو ولش کنیم بیایم بشیتنیم توی خلوت بخوندن نامه های عاشقانه ی این ووروجک
منتظرما چشم براهم نزار
شادباشید وماناوهمواره موفق
مواضيع مماثلة
» شعر طنز طوطی ( چنگولی ! ) و بابایی جوجو !!! :-)
» خب ! اینم شعر ایـــــــــــــــــــــــران مـــــــــــــــــــــن ... !!!
» طوطی وارد می شود ! :-)
» دلتنگی یه بچه ی بخبخت مثه مــــــــن ... وا3 باباییش !:-(
» خب ! اینم شعر ایـــــــــــــــــــــــران مـــــــــــــــــــــن ... !!!
» طوطی وارد می شود ! :-)
» دلتنگی یه بچه ی بخبخت مثه مــــــــن ... وا3 باباییش !:-(
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد